نتایج جستجو برای عبارت :

تا فکر نکنن "از اوناشیم"

دوس ندارم تو سال جدید مردم به همه آرزو هاشون برسنبه جاش...
آرزو میکنم از روی فکر آرزو کنن
برای بدبخت شدن کسیم آرزو نکنن
و همین طور آرزویی نکنن که پشیمون شن
آرزو میکنم به آرزو های خوبتون برسید
سال نو مبارک
ببخشید دیر تبریک گفتم
سلام
برای من چند تا سوال در مورد ازدواج موقت (صیغه) پیش اومده که ممنون میشم جواب بدین.میگین پسرای مجرد چون به خاطر تحصیل و شغل و مسکن نمیتونن ازدواج کنن و برای اینکه گناه نکنن خودارضایی نکنن!و زنا نکنن! پس باید راهی باشه برای جواب دادن به نیازشون!
 
خب این سوال برای من پیش میاد که دخترا که زودتر از پسرا به بلوغ میرسن و زودتر از پسران این نیاز رو احساس میکنن خودتون هم در وبلاگ تون شاهدین که متاسفانه تعداد دخترانی که بر اثر فشار این نیاز مبتلا به
عزیزانی که ازمشکل ناباروری رنج میبرن، دیگه زمان آن رسیده که دیگربه مشکل بادیدمنفی نگاه نکنن وخودرا سرزنش نکنن بهرنحو براثر بالارفتن سن، ویابیماریهای مختلف ویامادرزادی براثر نبودن رحم و.... میتوان توکل برخدا وباپیشرفت علم براین مشکل فارق آییم.
ارتباط با ما، بابهترین دکترا، و دربهترین وتخصصی ترین بیمارستان، انجام دهیم.
تمام سعی ام بر اینه که از امید بگم . از لحظات خوب ، از حس‌های خوب ، از تموم نیمه‌های پر لیوان‌هایی که دور و برم هست ؛ تا حسِ مثبتِ زندگی جریان داشته باشه اینجا و حالِ کسی به خاطر خوندن نوشته های من بد نشه ‌. اما یه بار یه جا خوندم که نوشته بود ، گاهی از غم‌ها و سختی‌هامون حرف بزنیم تا بقیه‌ی کسانی که درحال تجربه‌ی اون سختی‌هان ، فکر نکنن تنهان . فکر نکنن که فقط اونان که دارن با سیاهی‌ها میجنگن ، فقط اونان که ناامید و خسته ان‌. گاهی وقت‌ها ان
بعضی ها دارن از اسم کاربری من استفاده میکنن تازگی ها خیلی ها با نام کاربری من.....هستم بازدید وبلاگشون رو با پست هایی با این نام کاربری بالا میبرن ولی وقتی ازشون خواهش میکنم این کار رو نکنن باز حرف خودشون رو میزنن...
نمیدونم چی کار کنم...
ای خدا
زندگی طبیعی یعنی اینکه اگه توی دوازده سالگی خانواده ات فهمیدن با دیدن یه نفر از جنس مخالف ناخودآگاه قرمز میشی با خاک یکسانت نکنن 
و توی سی و چند سالگی اون لحظه عین پتک نیاد روی سرت و بفهمی تمام این سالها با یه دروغ زندگی کردی
به خبرنگارا توهین کرد، با لگد به صندلی ضربه زد، در نشست‌های خبری شرکت نمیکنه و اگر به درخواستش عمل نکنن تهدید به جدایی میکنه و با کسی حرف نمیزنه!! استراماهوچی نشون داده پتانسیل کی‌روش شدن رو داره، همونطور که فدراسیون با کی‌روش برخوردی نکرد کمیته استقلالی هم با مدارا داره بهش کمک میکنه!
با عرض پوزش
همکاران گرامی که قصد طراحی مبلمان جدید رو دارند هر چه سریعتر نسبت به دریافت نوبت اقدام کنند 
و طراحی خود را به دقیقه90موکول نکنن
طراحی و همچنین ویرایش بصورت عجله ایی پذیرفته نمی شود
گروه طراحی مبلمان آیهان با مدیریت حیدریان
09194536019
دیروز یه پست از امیرمهدی ژوله خوندم که گفته بود:
«میدونید چرا رامبد جوان میره بچش رو خارج از ایران به دنیا بیاره، چون رسالت پدریش این تعریف شده که به بچش شادی و عزت نفس و مجالی برای خنده بده و نذاره اون غمگین و گرفتار و افسرده بار بیاد.
اگه از جایی که بچه مردم به دنیا میاد ناراحتیم، یقه روان‌پزشکمون رو بگیریم.»

اکثرشون همین طورین، تا یه خرده پول دستشون میاد همه چی یادشون میره.
به نظر من بیشترین تقصیر رو ما مردم داریم. خودمون بزرگ و مشهورشون م
خونه‌مون روبروی مسجده و از سه ساعت پیش بلندگوهاش دارن میترکن و هی یه آهنگو رو دور تکرار گذاشتن. باید امشب خلاصه‌ی چارتا مقاله رو تحویل بدم و اصلاً تمرکز نمیتونم بگیرم. دیگه اعصابم به اینجاش رسیده. اباصالح و کوفت ://// زنگ زدم ۱۱۰. امیدوارم دیگه صداشونو انقددد زیاد و طولانی بلند نکنن! 
‏خانما یه نوع قهر دارن که نه تو میدونی برا چی قهرن نه خودشون میدونن چرا قهر کردن، فقط میدونن که باید قهر باشن تازه باید موقع نازکشی طوری نازشونو بکشی که قهر نکنن که چرا قهر کردن و تو متوجه نشدی که چرا قهرن!
به همین سادگی به همین خوشمزگی!
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مگه کمیته انضباطی نمیگفت ورود پرچم سایر کشورها به استادیوم محرومیت در پی داره، خب واکنشش به این عکس که مربوط به بازی روز جمعه‌س چیه؟! اگر محروم کردن پرسپولیسی‌ها ادامه‌دار باشه و از کنار حواشی تاس گذر کنن میشه تضمین داد پرسپولیسی‌ها توو بازی با صنعت نفت اعتراض خودشونو به تبعیض‌های بی‌پایان کمیته استقلالی علنی نکنن؟!
یکی از فانتزیای من اینه که
جلوم المانی و استانبولی رپ رو پخش نکنن
و نگن این رو به فارسی ترجمه کن.
فانتزیمه.
هر بار این اهنگای الکس میرسه به du bist nicht allein و اروم میشه تم اهنگ،
من یه نفسی میکشم!
والا ملت فکر میکنن هرکی المانی یا هر زبون دیگه خونده الزاما مثل نیتیو اسپیکرها باید اون زبون رو حرف بزنه و مثل اونها رپ بخونه.
 
:|
اول به خودم و بعد به بقیه پیشنهاد میکنم خیلی وقتا خوش اخلاق نباشید ! چون همیشه یه سری آدم اعصاب خرد کن و سو استفاده گر اطرافمون هست که هدفشون چیزی جز تخریب ما و استفاده به عنوان نردبون برای رسیدن به هدفاشون نیست !
از نظر من این قضیه استثنائش فقط پدر و مادرن ! نه دوست ، نه برادر ، نه خواهر و نه هیچ کس دیگه ...
به فکر خومون باشیم تا خفمون نکنن .
پ.ن : خوش اخلاقی اشتباه محضه .
کی فکرشو می کرد یک روز این تصاویر رو از تلویزیون رسمی کشور ببینیم؟
اینهمه ماینر و فارم توی مسجد!
اخبار تأکید می کرد که مردم بیت کوین خرید و فروش نکنن و سعی نکنن فارم راه بندازن. چون برقشون قطع خواهد شد.
این روزا دولت به شدت تأکید داره روی اینکه استخراج و خرید و فروش این سکه های جادویی و ارزشمند، که هر یک دونه اش این روزا بالغ بر هفتاد هشتاد میلیون تومان خرید و فروش میشه، کاملا تحت کنترل و نظارت خودش باشه.
تا جایی که من می دونم دلیل این اصرار دولت
قبلا قضیه فقط فمنیست بود و برابری زنان با مردان!
برابری زنان با مردان رو هم در این دونستن که هرکاری مردا میکنن زنها هم میتونن! هر کاری!!!
از سیگار و پیپ و قلیون و کنار گذاشتن حجاب تا راننده تاکسی و اوتوبوس شدن و مثل مردها لباس پوشیدن و نصف شب تو خیابونا چرخیدن و... همه چی!
اینا قسمتای عادیشه. قضیه به جایی رسید که حالا میگن خانومها حق دارن اصلاح نکنن.. نظافت نکنن!! همیشه مرتب و تمیز نباشن.‌. حتی رفتارهای ملایم و زنانه نداشته باشن.. اصلا عده ای به عمد
اصلاً معلوم نیست قضیه از چه قرار هستش.
هیچ جا، هیچ چیز مشخصی هم در این مورد نوشته نشده که ناوچه کنارک چرا و چطور مورد هدف قرار گرفته.
حتی یک روز هم برای این همه کشته و زخمی شدن جوانان، عزای عمومی اعلام نکردن!
قسمت خنده دار ماجرا، این پست "باشگاه خبرنگاران جوان" هست. البته اگر پاکش نکنن. واکنش های مردم رو هم بخونید.
لینک
بعضی وقتا دلم پر میشه ها، واقعا تا خرخره پر میشه. احساس می کنم دور و برم پر شده از آدما ی اشتباهی. نمی دونم، شایدم زود رنجیم عود کرده بازم:(
نحوه ی برخوردا، بعضی از حرفا، بعضی از رفتارا میخوره تو ذوقم واقعا.
وقتی که میبینم بعضیا با بی چشم و رویی تمام در مورد همه چی نظر میدن، از مدل رفتاری خودشون تعریف می کنن، وسط هر حرفی نپرن روزشون شب نمیشه؛ بقیه هم بره بدست آوردن دلشون شروع میکنن به تعریف کردن ازشون و هر حرفی که از دهان مبارکشون بیرون میادم تای
بعضیا باید تلاش کنن آدمای بهتری باشن. دوستاشونو اذیت نکنن، خانوادشونو به ستوه نیارن، حتی حیوونا رو آزار ندن. بعضیا اما، باید در محبت و بخشندگی خودشونو تعدیل کنن. جلوی قلبشونو بگیرن و به عشقشون «همیشه» اجازهٔ بروز ندن. بعضیا باید سعی کنن کمی خساست، بی تفاوتی، غرور و خودخواهی و حتی بدخواهی کسب کنن. ایده آل آدما در خوب بودن نیست، همونطور که در بد بودن نیست! در تعادله. در خاکستری بودن. در سیاه یا سفید نبودن.
بچه ها من تازگیا یه جایی!پیدا کردم اسمش ویرگوله فضای وبلاگ نویسیه مثل بیان
کسی ازش اطلاعاتی داره؟
راستش یه سری به صفحه اصلیش زدم خیلی از طراحیش خوشم نیومد.
جدیده یا قبل بیان بوده؟!
کسی اطلاعاتی داره درباره اش؟
اینجا که تق و لقه یهو بیرونمون نکنن مجبور بشیم جمع کنیم بریم اونجا؟؟ :((
شاید فکر کنید یه عکس معمولى از دوران جنگ باشه،ولى متن زیر رو بخونید تا با ماجراى این عکس اشنا بشین...
ماجرای عکس:
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بودازش پرسیدم :چه حرفی برای مردم داریبا لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن، عکس روی کمپوت ها رو نکنن!!گفتم داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگوبا همون طنازی گفت:اخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده ...!!
+ لعنت برکسانى که با اختلاس ها یا دروغ هاشون خون همچین آدمایى رو پایمال و خ
سلام و عرض ادب!من مصطفی میزانی هستم. مهندس برق گرایش قدرت از دانشگاه سمنان.
در دوران تحصیل و البته پسا تحصیلم دغدغه‌هایی داشتم و دارم که دوست دارم بهشون بپردازم...
خیلی از دانشجوهای دور و اطراف من و صد البته خود بنده نیازهایی داشتم در زمان تحصیل که فکر می‌کنم به هیچ وجه برآورده نشد! و دلم نمی‌خواد عبث و ابتر باقی‌ بمونه. ایشالا که مسیر درستش رو طی کنه به جای خوب هم برسه.
ممنون می‌شم از دوستان عزیزی که دنبال می‌کنن بنده رو، در صورتی که کمکی از
رفتم با مدیرگروه اطفال،جآن ترین و عزیزترین و دلسوزترین اتندی که تابحال داشتم بابت مرخصی صحبت کردم.گفت با بچه هایی که توی روتیشن من هستن جابجا کن و تا پایان اطفال اینترن من باش تا من آفت کنم وگرنه برای باقی همکارا نمیتونم تصمیم بگیرم.گفت کلا نیا بیمارستان و فقط کشیک هات رو بیا گفتم به روی چشم...با نماینده مون حرف زدم که منو جابجا کنه...از شدت حسادت رگ های گردنش برجسته شدن.قبلش به دکتر گفته بودم اگه بچه ها قبول نکنن چی?و گفته بود وقتی من میگم مگه
صبحایی که زودتر بیدار میشم و می پرم پشت رولر کوسترم(بخونید میزمطالعه م) ، قبل رفتن سرکار برام چایی میریزه ، میبوستم و میگه: داغتو نبینم بابا
کاش منو اینقدر شرمنده خوبی هاشون نکنن...
واقعا کی توی این دنیای بزرگ پیدا میشه که مارو اینقدر عمیق و بی منت دوست داشته باشه؟از لبخندمون جون بگیره و پا به پای ناراحتی هامون گریه کنه؟ وقتی که خوش اخلاق و مهربونی و دنیا بر مدارت میچرخه که همه دورتن ...اما وقت ناخوشی و حال نداریات کیه که تحملت کنه و بگه میگذره
امروز سربازا رو بردیم واسه جز خوانی قرآن، وقتی که چشمم به حرم امام افتاد جز تنفر هیچ احساسی نداشتم،تنفر نه از شخص مرحوم امام،از اشخاصی که برای شخصی که اینقدر ساده زیست بود چنین حرم تجملاتی رو ایجاد کنند:)بعد میگن چرا ما با بیت امام مشکل داریم،وقتی می بینیم وضع مردم چه جوره و حال احوال و رفت و آمد های بیت در چه حاله خوب معلومه باهاشون مشکل بر میخوریم:)حواسم هم نبود جلو سربازا هم گفتم امام کجا و مرقدش کجا،لعنت بر ایجاد این تضاد:|حالا حفاظتیمون ن
سلام، من یه اسلات تنبل هستم!
نمیدونم چرا با وجود اینکه اسمم رو خیلی گُنده اون بالا حک کردم (با کلی صرف انرژی و چندخط کدنویسی!) باز دارم خودم رو برای شما معرفی می کنم!
شاید با خودم فکر کردم ممکنه موجودات یه سیاره ی دوردست خودشون رو اون جوری که هستن معرفی نکنن
ولی همین الان به شما بگم که من یه «اسلات تنبل» هستم، نه کمتر و نه بیشتر
اگه تو روزهای بعدی حوصله داشته باشم باز هم براتون اسلاتر میگذارم
 الان هم خیلی خسته م و باید برم استراحت کنم
شب به خیر
مغازه ها بسته شده و شهر به یک اغمای تاریخی فرو رفته. سوپر مارکتای محل تا چند روز پیش میز گذاشته بودن جلو مغازه و در حال فروش بودن با این شرط که اسم محصول ر میگید و ما میذاریمش تو پلاستیک ببری. هایپر مارکتای بزرگ تخلیه شدن و میوه فروشی ها هم تک و توک بازن. تردد مردم تو مرکز شهر کمتر شده اما قطع نشده دیگه خودتون مردم و بازار شب عید رو میشناسید. این چند وقته روزی نیست که نشنویم یکی از اقوام و آشنایان مریض نشده. از مریضی ترسی ندارم چون هم رعایت میکنم
یه حال عجیبی دارم!
یه تنهایی عجیبی تو وجودم حس میکنم!
اینکه به هیچ‌ادمی هیچ حسی برام نمونده جالبه واسم...
شاید از این تنهاییم ناراضی‌هم نیستم...نمیدونم
با تقریب خوبی از همه کس و همه چیز دارم فرار میکنم :)
من همیشه ادم فرار بودم تا قرار!
من ادمیم که الان علاوه بر اینکه میتونم خودمو کنترل کنم تا به کسی پیام ندم و کاره احمقانه ای نکنم میتونم دیگرانم قانع کنم که از این کارا نکنن :)
ادما بزرگ میشن دیگه خب :)
حرف زیادی نبود ! فقد خواستم بگم این جمعه هم گذ
هفته پیش از یه رستوران معروف غذا سفارش دادم... ولی با اینکه کلی هم پولش شد یه کباب سوخته تحویل گرفتم و یه بوی ضخم هم میداد.. خلاصه حتی یه تیکه شو هم کامل نتونستم بخورم و همشو انداختم دور.. و فقط با نون و سبزی و برنجی که همراهش فرستاده بودن خودمو سیر کردم.. یکم گذشت گفتم چرا اینو به رستوران نگم؟؟ چون حس بدی هم داشتم به خودم اگه هیچی نمیگفتم، احساس میکردم به شخصیتم توهین شده.. دیگه زنگ زدم و گفتم من یه انتقادی میخواستم به غذاتون بکنم... اونقد با شخصی
میگن در خیلی از کشورهای دنیا صرفا اون دسته از افرادی که عاشق علم آموزی هستند اشتیاق برای رفتن به دانشگاه دارن و باقی افراد برای یافتن شغل عموما به مهارت آموزی و وارد شدن به بازار کار مشغول میشن.
حالا نمیدونم این حرف چقدر درسته ولی واقعا چقدر خوب میشد اگر هر کسی مسیر زندگی شو با آگاهی و البته آینده نگری انتخاب میکرد و فقط به خاطر اینکه بقیه یه مسیری رو رفتن، اون مسیر رو انتخاب نکنن.

میگم یه سوال: هدف تون از تحصیل چیه دقیقا؟
به نظرتون میشه به ای
هوالرئوف الرحیم
بحث دیروز با مامان سر ماجرای خطی که رو صورت رضوان افتاده، به جایی رسوند من رو که به خودم بگم:
حتی مامان بابا هم ممکنه ازت مواظبت نکنن.
فقط خودت هوای خودتو داشته باش.


من هیچ مشکلی با گذشته م ندارم
فقط اونجایی که جای ظالم و مظلوم عوض میشه حرصموووو در میاره
وضعیت اینترنت کشور بهم ریخته است و برای ما که کل کارمون روی اینترنت هست این از جنگ هم بدتره
یعنی اگر آمریکا حمله میکرد من به شخصه احساس امنیت بیشتری میکردم تا الان
پیازداغ زیاد نمکنم
بخشیش اینترنت به فنا رفته است
بخشیش صحنه هایی که در خیابون ها میبینیم
نه از مردم
نه از به اصطلاح اغتشاشگرها...
 
ضمن ارسال لعنت به روح زنده و مرده تمام عوامل نامحترم اعم از مستقیم و غیرمستقیم...
چشم به گیت وی اینترنت دوختیم تا درهای زندان باز بشه
 
به امید روزی که د
گروه دانشگاه:
۱. چرا دانشگاه‌ها رو تعطیل نمی‌کنن؟
۲. خب نکنن خودمون نریم
۳. نمیشه
۲. چرا نمیشه؟
۴. (این منم) چون بچه‌ها هماهنگ نیستن و یکسری میرن نمونه‌اش خود من
ادامه حرفا هم بیخیال فقط میتونم بگم که از کرونا منفورتر توی ورودی ما بنده هستم چون تحت هر شرایطی معقتدم باید دانشگاه رو رفت!...
+ واقعا ترس از کرونا مسخره است به لحاظ آماری این که من بر اثر تصادف بمیرم احتمالش به مراتب بیشتر از ابتلا و مرگ بر اثر کروناست!
دو تا اتفاق هست که از الان دارم بهش فکر می‌کنم برای حداقل ۶-۷ ماهِ دیگه و انقدر ذهنم رو مشغول کرده که باید حتما بنویسمشون و دیگه بهشون فکر نکنم.
اولین اتفاق رو بعید می‌دونم بشه... فلذا فقط جایگزینش رو می‌نویسم. این‌که به محضِ این‌که تو بیمارستان فارغ شدم، بیام خونه و به بخش نرم. حتی یه دقیقه بیشتر هم نمی‌تونم بیمارستان رو تحمل کنم!
دومی این هست که تا ده روز و هرچه بیشتر بهتر، هیچ‌کس، یعنی هیچ‌کس... حتی مامانم و مامانش، نیان خونه‌مون. هیچ‌کس
همیشه برام سوال بود چرا اسم اون باتلاقِ گاو خونیه؟ مرض دارن اسم ترسناک میذارن؟ همیشه توی خیالات بچگیم از اسمش می‌ترسیدم هم از اون کلمه‌ی باتلاق! امروز بعد از چندین سال از گوگل جان فهمیدم که اونجا نه تنها شبیه باتلاق‌های توی فیلم‌ها نیست بلکه خیلی هم جای منحصر بفردیه و این که اسمش گاو خونی نیست بلکه گاوخانی هست! به معنی آبگیر بزرگ.‌. 
+به نظرم انگلیسی رو حذف نکنن. جغرافیا حذف شه با این ترسی که چندین سال انداخته بود به دل من. بعد از مکانیک سیا
باز موسم انتخابات شد و شروع کثافتکاری های اشرار سیاست
آخه میدونی اگه اوضاع آروم باشه رای دهنده ها ممکنه فک کنن و ...... اون وخ دیگه به این پلیدا رای نمی دن, پس باید فضا, فضایی احساسی بشه و فکر تعطیل!
مث 94, مث 92 و ...
لذاس که شروع کردن!------- چراغ اوّلو دانشگاه تهران روشن کرده با موضوع ........... مثلا حجاب
اصل انتخاباته, بقیه بهانه و فقط دست آویزه! حجاب جواب نداد, قانون اساسی, نشد, قانون انتخابات, اصن نشد:
چرا امسال ماه رمضون توی آبان نباید باشه؟
تا مردم بصیرت
می دانی؟!!!
مدتهاست که همان حسی را دارم که رنگ مشکی، در نمایشنامه ی "چهار صندوقِ" بهرام بیضایی در پایان نمایشنامه داشت...
من همان مشکی هستم که در راه وصال تو ، برای مبارزه با مترسکِ نفس، راه برگشت را برخودم بستم...
از حاشیه امنم بیرون آمدم... دائم توسط مترسکِ نفسم تهدید میشوم
من همراه با شکستن صندوقم... حتی تجهییزاتم را هم زمین گذاشتم...
هیچ چیزی جز نگاه تو، حس امنیت را به من برنمیگرداند... هیچ چیز...

 خلاصه چهار صندوق:
(چهار رنگ قرمز و زرد و سبز و مشکی
یکی از تفریحاتی که باهاش شبای خوابگاه رو سر میکنیمبحث در مورد ترقوه هامونه
یکی از بچه هامون خیلی در این زمینه ادعاش میشه و اونقدر این ترقوه شو کرده تو چشمم مون که اسمش رو گذاشتیم کلاویکلو(کلاویکل یعنی همون ترقوه)
الان که چو اومده بود تا منو دید گفت چه لاغر شدی و منم طبق معمول بعد از شنیدن این حرف رفتم جلو آینه یکم برا خودم ذوق کردم
الان بازم به مامان گفت نارنج چه لاغر شده و من بازم یواشکی پریدم جلو آینه
آمااااا
این دفعه یهو چشمم افتاد به ترقوه
توی دو ماه گذشته، هر هفته حدود سه تا فیلم توی سینما دیدم.
و از هر ده فیلم،
هشت تاش یا درباره جنگ جهانی دوم بوده، یا نژادپرستی، یا برابری حقوق زن و مرد.
 
یکی از ایرادهای سیستم هواپیمایی کانادا اینه که،
باز هم چون کمونیستی و کارتلی مافیاییه،
فقط کلا دو تا هواپیمایی مهم و مطرح هست:
وست جت و ایر کانادا.
 
این دو تا، یکی از یکی بدترن
 
خلبان های بدکار و بی تجربه و سر به هوا،
همه چیز گرون،
هیچی بهت نمیدن بخوری،
اگه بار اولت باشه که میای کانادا و کارت ب
اول دبیرستان بودم. نه سال پیش! معلم از نوروز و عید و دید و بازدید گفت. نظر خواست. بچه ها از بی‌حوصلگی و تکراری بودن و از این که کاش آدمها در تعطیلات برای خودشان بودند، نه در اسارت تعارف و عرف کلیشه‌ای، گفتن. حرفشون خیلی برام عجیب بود. پر از ذوق و اشتیاق بودم برای بهار. اون موقع ها آرزویی داشتم که الان به نظرم آرزوی سوخته س و الان آرزوهایی دارم که اون موقع ها بهشون میخندیدم.
نظر من الان، نظر همون بچه هاست که من فکر میکردم افسردگی گرفتن. که سعی میک
یعنی این چند روز بعد اون ماجرای رمز دار تازه فهمیدم ، روابط چقدر زیاده و من چقدر ساااده ام :/ 
فکر میکردم طرف متاهله چون حلقه دستش بود ! الان فهمیدم دوست پسرشه ! بعد اینها به درک ! نشسته راحت از روابطشون میگه ! 
به اون یکی که دوست پسرش همکلاسیمونه ، میگم اون فلش من رو از دوست پسرت بگیر فردا بیار برام لطفا !برگشته میگه امشب نوبت خونه ی منه ، بیاد میگم بیاره میگیرم ازش :/ 
من :/ نوبت خونه ی اون :/ 
اون یکی ۱ ساله با دوست پسرش به هم زده ، نشسته از مشکلاتش
نمیدونم حسم بهت چیه نمیدونم الان در چه حالی هستی فقط میخوام که فراموش بشیم همدیگه رو یادمون بره بیخیال هم بشیم و همیشه از هم دور باشیم 
غصه م گرفته ولی کتمانش میکنم و بی محلش میکنم که زخمام سر باز نکنن 
یه جا یه کلیپ دیدم که گفت اسم سه نفر که دوسشون داریو بگو بی اختیار اولی تو بودی در حالی که میدونم دیگه علاقه ای نیست. بی وققه دارم سعی میکنم تو ذهنم بی محلت کنم و بی خیالت شم و کم کم فراموشم شی. صداتو یادم رفته تمام رختم یادم رفته. نیم رختو یادمه و
ب نظرم اگر روند قطعی نت همچنان ادامه داشته باشه ووصل
نکنن،ملتمون قابلیت اینودارن که قیامت برپاکنن  
الکی که نیس،ی مشت نسخ دورهم جمع شدیم 
شورشی وغیرشورشی هم نداره ،مردم خون برپامیکنن
اقا اصن بیاید دوستانه نتو اوکی کنید،بعد از تاریخ۱۷ تا۲۰ آذر
دوباره قطع کنید چون ۱۸ آذر تولدمه و دوستام واسه تلافی تصمیم
دارن هرچی عکس نابود ازمن دارن استوری بذارنو تبریک بگن؛(
 
گاهی اوقات حجم بالای امورات شخصی و خستگی و یا اتفاقات ناخوشایند در کار فرهنگی باعث میشه که دلسرد بشیم که صد البته نباید به این وسوسه های شیطانی گوش داد و بایستی پر قدرت و با توکل خدا ، به کار فرهنگی ادامه داد درواقع بسیجی باید خستگی رو خسته کنه...
 تو این لحظاتی که خستگی سعی داره آدم رو شکست بده ، شنیدن خبر های خوب میتونه آدم رو دلگرم و دوباره شارژ کنه.
یکی از بچه های مهدی یاوران که از کوچیکی توی این مجموعه بوده و الان ماشاء الله مردی شده ، برام
من کاری به مافیای نفتی ندارم به نظرم همه ما باید از خودمون شروع کنیم . ماشینهای بنزینیمون رو بذاریم کنار . حالا که مسئولین هم از مافیای نفتی میترسن و حتی اجازه ندارند طرح زوج و فرد رو اجرا کنن از خودمون شروع کنیم. مافیای نفت هم مثل مافیای مواد مخدره اگه مردم نا آگاه دنیا تصمیم بگیرن آگاه بشن مواد مصرف نکنن مافیای مخدر نابود میشن و همچنین اگه همه تصمیم بگیریم نیازمون به خودرو بنزینی کمتر بشه مافیای نفت خودبخود نابود میشه. 
از خودمون شروع کنیم
سلام
راستش میخواستم بدونم در مواجهه با بچه هایی که بی ادب هستند، یا میخوان از اخلاق خوب آدم سوء استفاده کنن چه جوری رفتار کنیم، راستش من بچه ها رو دوست دارم دلم نمیاد بهشون اخم کنم و یا چیزی بهشون بگم، ولی بعضی بچه ها به آدم توهین میکنن.
حالا شما میگید چه جور رفتار کنم که هم بتونم خوب برخورد کنم باهاشون هم اونها سوء استفاده نکنن؟!
ممنون
ادامه مطلب
.به ما زنا یاد دادنفلان جور لباس نپوشیم،فلان حرف رو نزنیم،فلان آرایش رو نکنیم،فلان شوخی رو نکنیم،فلان جور راه نریم،فلان ساعت بیرون نباشیم،با فلان ادما نگردیم،فلان طرح و مدل رو رو بدنمون اجرا نکنیم،فلان شغل رو انتخاب نکنیم،برای اینکه #فکر_نکنن_ما_از_اوناشیمبه مردامون یاد دادن اگر یه زنی،فلان جور لباس پوشید،فلان جور خندید،فلان ساعت بیرون بود،فلان جور آرایش کرد،فلان جور حرف زد،با فلانی دوست بود،فلان شغل رو انتخاب کرد،#دلش_میخواد و #از_اون
زخم معده چیست ؟ زخم معده واژه ای است که در ایام نزدیک به ماه رمضان در بین مردم شیوع پیدا میکند.
...من زخم معده دارم و ...
... دکتر گفته فلان ...
کی گفته باید روزه بگیری ؟ ...
خلاصه از این دست حرفا خیلی زیاده تو جامعه ای که مدعی شیعه بودن دارن و خودشونو شیعیان خاص و پرچمداران آقا صاحب الزمان عج میدونن.
 
خدا کنه روزی بر علیه حضرت خروج نکنن.
1. فصل گرما رو با اون عظمت تموم کردم دینی تازه یه درسشو خوندم :/ انصافانه ست؟ به حول قوه الهی پنج درس دیگه ش تموم میشه ایا؟ -_-
2. داشتم عکسا رو نگاه میکردم. اون عکسو دیدم. پیارسال ماه رمضون چتر هامونو وا کردیم تو مدرسه و قرار شد تو مدرسه با بچه های کلاس خودمون افطاری بگیریم. بعد چون من بلد نیستم غذا درست کنم مسئولیت خطیر چیدن سفره به من محول شد و منم به بهترین نحو به سرانجام رسوندمش. 
عکس
خب چیه باد میومد -______-
که خب بعدش بچه ها تصمیم گرفتن دیگه وظیفه
۱_این روزا خیلی حوصلم سر میره .مث زندونیا تو خونه حبس شدم 
نمی خواستم با این اوضاع و احوام و مصرف بیش از اندازه آب،خونه تکونی کنم 
ولیییییی حسابی حوصلم سر رفته بود. جمعه کارهامو شروع کردم ...هنوز تموم نشده 
دیشب هم از پا درد نخوابیدم.  امروز رو استراحت کردم ولی هنوز دست و پام درد می کنه 
۲_اخلاقم و رفتارم خیلی بد شده. خیلی رُک شدم.حیا و ابروی بقیه رو گذاشتم کنار. 
قبلنا بهتر بودم.حداقل رفتارهای زشت و زننده بقیه رو برشون نمی اوردم 
۳_توی این سن فق
سلام به همگی؛
امروز یک ایمیل از github برام ارسال شد مبنی بر اینکه بر اساس قوانین تجارت آمریکا، امکان ارائه خدمات به بعضی از اکانت‌ها وجود نداره و از این به بعد شما فقط مجاز به استفاده محدود از بعضی از خدمات هستید. من هم که از مدت‌ها قبل تصمیم گرفته بودم از gitlab استفاده کنم تصمیم گرفتم اکانتم رو حذف کنم. نتیجه خیلی جالب بود:

جالبه که چون ما تحریم هستیم نه اجازه استفاده از سرویس رو داریم و نه حق اینکه اکانتمون رو غیر فعال کنیم، به نظر شما این حرکت
یک چیزی ته دلم میگه راحت باش و هر چی توی ذهنت هست بنویس چه عیبی داره وقتی این همه بلاگر هستند که از ریز جزئیات زندگیشون میذارن و کلی دنبال کننده جمع می‌کنند و از این دنبال کننده ها پول درمیارن هر چی تعدادشون بیشتر شه هزینه ی تبلیغشونو بیشتر می‌کنند!
یک چیزی میگه راحت باش ولی من نمیتونم راحت باشم چون نمیدونم چند جفت چشم این مطلب رو میخونن و چقدر ممکنه منظور منو بد برداشت نکنند!  من نمیتونم خیلی راحت عکس دسته گل نرگس بذارم و بگم "مرسی عشقم که به
من بچه‌ها رو خیلی دوست دارم.خیلی زود باهاشون جور میشم و حوصلشونو دارم.با این اوصاف دیروز خاله بزرگم با خانواده و ۴ تا نوه‌ش اومدن خونمون.منی که انقدر حوصله‌ی بچه دارم داشتم روانی میشدم.قشنگ آتیش انداخته بودن انگار تو خونه.با سرعت پراکنده میشدن و از در و دیوار بالا میرفتن.به شدت شیطون و حرف گوش نکنن.و ماماناشون که اصلا براشون اهمیت نداشت که بچه‌هاشون چیکار میکنن خالم و شوهر خالمم از این که ما سعی کردیم آرومشون کنیم و نذاشتیم قشنگ!گند بزنن ت
احتمالا نعمتی خطرناک‌تر از "فراموشی" وجود نداشته باشه، یعنی مشخصه خدا وقتی داشته فراموشی رو خلق میکرده یه نیگا به آدما کرده گفته بهشون بدم یه درده ندم صدتا درده! آدم نیستن‌ که، اشتباه مصرف میکنن!بعد چند روزی این‌ور اون‌ور کرده و با خودش کلنجار رفته که فراموشی بهشون بدم؟! بعد پیش خودش گفته اگه یه وقت یه آدم یه آدم دیگه رو/عشق خودشو/یار خودشو _وقتی هنوز زنده‌س_ فراموش کرد چی؟! اصلا طرز استفاده‌ش اینطوری نیستا بیخودی مصرف نکنن عوارض داره!ولی
سلام
شما دوست داشتی که برای مطلب قبل یه داستان بنویسم من هم تصمیم گرفتم که استان واقعی اون مطلب رو بنویسم،
 
چند روز پیش ،من همراه یه گروه که تعدادشون خیلی خیلی زیاد بود آوار شدیم سر یه گروه که خیلی خیلی زیاد نبودن،خلاصه یه بلایی سرشون آوردیم که تا چهل سال بعد داشته باشن که یادشون بیاد،کار ما به هیچ عنوان دعوای خیابونی نبود .چیزی که اتفاق افتاد رو من به وجود آوردم اما اونقدر دلیل داشتم و دارم که احساس گناه نکنم،این درگیری فقط برای خدا بود ...
 
سلام
شما دوست داشتی که برای مطلب قبل یه داستان بنویسم من هم تصمیم گرفتم که استان واقعی اون مطلب رو بنویسم،
 
چند روز پیش ،من همراه یه گروه که تعدادشون خیلی خیلی زیاد بود آوار شدیم سر یه گروه که خیلی خیلی زیاد نبودن،خلاصه یه بلایی سرشون آوردیم که تا چهل سال بعد داشته باشن که یادشون بیاد،کار ما به هیچ عنوان دعوای خیابونی نبود .چیزی که اتفاق افتاد رو من به وجود آوردم اما اونقدر دلیل داشتم و دارم که احساس گناه نکنم،این درگیری فقط برای خدا بود ...
 
بذار دقیقا بهت بگم.
من دختری ام که 
دوستی هاش پایدار نیست یا خیلی کم رنگ میشه.
بیشتر اوقات همه جا یکم خجالتی و مظلوم بنظر میرسه که این یکی یه ذره داره بهتر میشه.
دوست صمیمی هاش کم هستن.
همه جا یکم خسته و بی حال بنظر میرسه.
آرومه.
گاهی اوقات میترسه.
بیشتر پسر هارو قبول نداره و خب هر پسری رو نمیپذیره.
کم بود پدر داره.
به آفایون سن بالا حس داره چون فکر میکنه میتونن پناهنده ش باشن همین.
و جدیدا این تفکرش داره از بین میره
احمق هست. تو روابط
تو جمع های جدی
یه آزمایشی کردن دانشمندا که نتیجه اش واقعا جالبه!!
میان جلوی بچه ها شیرینی میذارن، بعد میگن اینا رو نخورید.تو اون اتاق دوربین میذارن و از عکس العمل بچه ها فیلم می گیرن.
ززززززززززل می زنه آب دهن لب و لوچه آوییییییییییزون...خلاصه یه وضیعتیه قیافه ی بچه ها...
بعضیاشون آخر سر دیگه طاقت شون(بخونید قدرت شون) تموم میشهو شیرینی رو میخورن...
اما جالبه،وقتی محققا میان و نتایج و واکنش بچه ها رو بررسی می کنن،می بینن اونایی که کمتر به شیرینی نگاه کردنو کمت
بکل آیة
همه حجة ؤ معجزاتا
ما تبعوا قبلتک
اۊشؤن دیم ها تی قبله نکنن
ما بعضهم بتابع قبلة بعض
یهۊدی ؤ نصاری کس کسی قبلا دیم هانکنن
⚡️ گیلکی بعد از فارسی دری، دومین زبان مکتوب نو ایرانی است.
تصویر: تفسیر قرآن به زبان گیلکی آیه ۱۴۵ سوره بقره - نسخه کتابت شده به دست احمد بن سلار کینارودی برای نورالله بن علی اشکوری قرن نهم
✍ فرهنگ ، سیداسماعیل
اربعین به خانواده ام گفته بودم امسال کربلا نمیرم حتی به برادرم گفته بودم که نمیام
تا اینکه تو یکی از وبلاگ ها دبدم که یه بنده خدایی میخواد بره کربلا هنوز دو دل بودم
خلاصه با اینکه فکر نمی‌کردم راهی شدم و حالا همون سفر بیشترین امید زندگیم شده
هر کس بهم میگفت ازدواج میکنی میگفتم نه
حالا تو اون سفر چیزی دیدم که من رو به این یقین رسونده که سال بعد اربعین در کمال ناباوری با همسرم میرم کربلا
ناباوری از این جهت که بقیه شاید باور نکنن و الا خودم ایما
به شکل وحشیانه‌ای در حال دیدن #گات(#گیم_آف_ترونز) (#بازی_تاج_و_تخت) هستیم. درسته کمی دیر شروع کردیم، ولی امیدواریم همگام با سایر طرفداران این سریال، به قسمت آخر برسیم و هیجان پایانش رو با اونها تجربه کنیم.ما که توی دو ماه گذشته، کلاً هفته‌ای یه قسمت #این_ما_هستیم #thisisus) رو هم نمی‌رسیدیم ببینیم، داریم شبانه‌روز گات می‌بینیم و خودمون هم از وضعیت خودمون متعجبیم.نکته‌ای که وجود داره اینه که من اصلاً از اسپویل (لو دادن داستان) توی این سریال نمی
به همسر گفتم: ولی خوبیش این بود که حداقل بعد چهل روز، چند ساعت حالمون خوب بود...
گفت: الانم حالمون خوبه، فقط یه کم ماشین نداریم!!!
یه کم؟! :)))
ماشینو که گرفتن تصمیم گرفتیم به هیشکی نگیم چی شده. که هم نگران نشن و هم سرزنش نکنن!!! اصلا فکر نمیکردیم این همه طولانی بشه قصه! بابا چند باری به رومون آورد که "میدونم یه چیزی شده و نمیخواین بگین.." ولی هی ما مقاومت کردیم بلکه حل بشه و مجبور نشیم بگیم! حالا هم من هم همسر به یه نتیجه مشترک رسیدیم: "تا به بابا اعترا
خانم هادسون ذهن:شرلوک،به چی فکر می کنی؟
من:از کجا فهمیدین که دارم فکر می کنم؟
جان ذهن:از چهره ات می شه این حالتت رو خوند.
من:به عجیب بودن بعضی آدم ها.
خانم هادسون و جان ذهن با هم:منظورت چیه؟
من:چطور بعضی از مردم می تونن بدون توجه و فکر کردن(حتی به مدت یک ثانیه)به مشکلات و غم های مردم دیگه راحت زندگی کنن.چطور می تونن بدون کمک کردن به دیگران و یا حتی فکر کردن به کمک کردن به دیگران راحت زندگی کنن.
خانم هادسون و جان ذهن:(سکوت)
من:چطور می تونن وقتی توانای
عموم یه دوست داشتاسمش جواد بود
جواد یه پسر سرخ و سفید قد بلند مهربون و دوست داشتنی بود
ولی خب میدونین که من پسر سبزه دوست دارم
(قهوه ای مانند)
همه دخترای مدرسه ما جوادو دوست داشتن
جواد هم بلاخره جوون بود ولی اولا همسن عموم بود و از ما بیست و دو سه سالی بزرگتر بود در ثانی خیلی محترم و حساس و غیرتی بود.
من جوادو دوست داشتم چون شبیه مکابیزم بود!
عین اون صورت تر و تمیز و نازی داشت
من دختر خیلی اروم و متین و چادری ای بودم
به خاطر مشکلات محله مون چادر می
ارشیا توکلی بازیکنی که 63 دقیقه برای داماش تو اون دیدار تاریخی مقابل پرسپولیس بازی کرد همکلاسی دوران دبیرستان من بود راجع به فینال جام حذفی و حواشیش حرفی ندارم بزنم. از کلاس ما نخبه ورزشی کم نداریم صابر تبار تیم ملی بسکتبال رفت تو تکواندو چند نفر خوب داشتیم که مقامای کشوری آوردن و تو فوتسال هنوزم چند تا از بهترینای استانیم. سه شب پیش زمانی که داشتم بازی پرسپولیس داماش رو میدیدم یاد خاطرات دبیرستان افتادم یاد شوخی خرکیای تو کلاس، کاری کرد بو
برام جالبه که دو نفر آدم اینقدر خوش‌اخلاق باشن که حتی وقتی در موضع تجاری کلاااان دارن با هم بحث میکنن بازم حتی ذره‌ای از اصول اخلاقیشون عدول نکنن و از هم دلخوری و کینه به دل نگیرن.
آقای کارفرما با آقای دکترِ ما دوست و رفیق بوده. البته از سطح این دوستی خبر ندارم ولی واقعا برام عجیبه که با وجود این بحث‌های عمیق و ریشه‌ای چطور اینقدر نسبت به هم خیرخواه و بزرگمنش هستند که با روی باز همو می‌پذیرن.
صد بار به هم گفتن به ضرس قاطع تو داری اشتباه میگی
 
خونه برای من شده شبیه خوابگاه ، که از بیمارستان برگردم ، بخوابم ، دوباره بیدار شم و برم بیمارستان . شیفت‌های ترکیبی داره پدرمو در میاره ، هیچ قوتی برام نمونده که به هیچ چیز دیگه‌ای فکر کنم ، به گرانی بنزین ، به آینده‌ی نابود شده، به هیچ چیز. غروب با نفس تنگی از خواب بیدار شدم و درحالی که روی تختم نشسته بودم و تلاش میکردم که یه دم عمیق بکشم ، تو تاریک روشن اتاقم به این فکر کردم که چرا باید سهمم از سال‌های جوونیم ، افسردگی و خستگی باشه.چرا نبا
مامانم رادیو رو روشن کرده و در حین کارش داره گوش میده.دارن راجع به محیط زیست حرف میزنن و من نگرانم.اینا از این چیزا حرف نمیزدن.تمرکزشون هم روی تمیزی محیط شهریه.کاش حالا که دارن میگن بیشتر بگن.از کاهش بگن.مردم رو احمق فرض نکنن و اطلاعات تخصصی بدن.
بند بالا رو دیروز نوشتم و ذخیره کردم.دو ساعت بعد یافتم گویان پریدم بیرون.یه ویدئوی له کردن یا خاک کردن زنده ی جوجه پخش شده و واسه همین رادیو معارف هم داشت راجع بهش حرف میزد.تا اون جایی که من میدونم بیشت
کسی که جلوی مغازش سبد پلاستیکی میذاره که بقیه پارک نکنن , نباید شاکی بشه چرا تو لواسان یه سری که زورشون بیشتره زمین خواری میکنن. کارمندی که به ارباب رجوع میگه برو فردا بیا , نباید شاکی بشه چرا حقوقش دو هفته دیر میشه , راننده تاکسی ای که پول خرد نداره , نباید شاکی بشه چرا کارمند اداره کارشو درست انجام نمیده , مکانیکی که قطعه تعمیری رو میگه تعویض کن , نباید شاکی بشه چرا ارتوپد به جای فیزیوتراپی , جراحی تجویز میکنه. کابینت سازی که سه ماه دیرتر کارشو
نمی دونم بعضیا چرا همیشه طلب کارن. انگار که تنها آدم روی زمین اونان، بقیه رو هم هیچی حسابشون نمی کنن. این که هیچی حساب نکنن به درک و چه بهتر ولی طلب کاریشون مغز آدمو به درد میاره. البته آدم اون شکلی باشه خودش راحتتره ها، ولی پدر بقیه رو درمیاره.
نمی دونم چرا به این فکر نمی کنیم که همگی مث همیم. حق تحقیر کردن بقیه رو نداریم. هیچ کدوممون اونقدر خاص نیستیم. معمولیم مث هم دیگه. اگه موقعیت های اجتماعیمونم فرق میکنه دلیل بر این نمیشه که از بقیه بهتریم.
بسم الله الرحمن الرحیم
(1)
+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟
- ببخشید علائم کرونا چیاس؟
+ بیشتر تنگی نفس، تب و سرفه
- ممنون خدافظ ( دور و برش هم یه صدای هر هر خنده ای بلند شد و قطع کرد)
+ من: |: همین؟ تموم شد؟ :)))

(2)
+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟
- ببخشید من هر موقع وایتکس استفاده می کنم دچار تنگی نفس میشم
+ خب کمتر استفاده کنید
- باشه ممنونم. خدافظ
+ :|

(3)
+ سلام، دکتر مهربان هستم، چطوری می تونم کمکتون کنم؟
- ما یه مری
خانم هادسون درون:شرلوک،به چی فکر می کنی؟
من:از کجا فهمیدین که دارم فکر می کنم؟
جان درون:از چهره ات می شه این حالتت رو خوند.
من:به عجیب بودن بعضی آدم ها.
خانم هادسون و جان درون با هم:منظورت چیه؟
من:چطور بعضی از مردم می تونن بدون توجه و فکر کردن(حتی به مدت یک ثانیه)به مشکلات و غم های مردم دیگه راحت زندگی کنن.چطور می تونن بدون کمک کردن به دیگران و یا حتی فکر کردن به کمک کردن به دیگران راحت زندگی کنن.
خانم هادسون و جان درون:(سکوت)
من:چطور می تونن وقتی تو
بالاخره افتادم رو دور پادکست انگلیسی گوش دادن (در واقع دیدن. چون از طریق یوتیوبه - البته اگه کسی اونجا بدونه یوتیوب چیه به جز اینکه فقط اسمشو شنیده باشه و فقط چارتا موزیک ویدئو سلنا ازش دیده باشه )  
و دارم حس میکنم زندگی واقعی جای دیگه ای بوده و من خبر نداشتم . زندگی نرمال و منطقی. منظورم نگاه غربیه. 
دلم میخواد یه سیفون بکشم به همه زندگی چرتی که تو زبان فارسی داشتم اون همه وقت هایی که هدر رفت پای چرت و پرتای معلمایی که فکر میکردن سایت های پو*ن ب
سیستم حمل و نقل قطاری KTX
کره جنوبی به خاطر سیستم حمل و نقل خودش خیلی معروفه البته کشور هایی مثل چین و ژاپن خیلی زود تر از کره به فناوری حمل و نقل سریع دست پیدا کردن. یکی از معروف ترین سیستم های حمل و نقل توی کره جنوبی KTX هستش که خارجی هایی که به کره میرن غیر ممکنه یه بار امتحانش نکنن.
این سیستم ییه سیستم قطاری ریلی هست که سرعتش بالای 300 کیلومتر بر ساعته و خیلی از مردم از اون برای رفتن از سئول به بوسان استفاده میکنن.فاصله سئول تا بوسان (جنوبی ترین ش
أعوذ بالله من کل شر
بسم الله الرحمن الرحیم
 
برادرم از دم ظهر رفته بیرون از خونه و هنوز برنگشته... .
گوشیش هم خاموشه... .
پدرم با اضطراب زنگ زده به من و من دستم از اصفهان کوتاه... .
میگن دور و بر خونه ما مثل میدون جنگه.
به یکی از دوستان زنگ می زنم، میگه ظهر با بچه ها دم مسجد بودن، رفتن تظاهرات رو ببین، پلیس که میاد متفرق میشن و دیگه کسی ازش خبری نداره تا الان.
همراه هاش هم دیگه ندیدنش.
...
 
خیابون ها رو بستن احمق ها ولی پدرم دارن میرن کلانتری.شاید گرفته
هشدار کرونا به جهان است
                                                  گویا که به هشدار نهان است
ویروس کرونا ز پلیدی است
                                                  از همره دامان سعودی است
 
 
 
شک بر چه سزاوار که این بار تنیدند
                                                       از هول حلیمی و به دیگی که رسیدند
شک بر چه که دین از کفشان رفت
                                                       آیا دل ما را که شکستند،شنیدند؟
(وی
گهگاهی تو یه سری از وبلاگ ها می بینم که با دنبال کننده های مخفی صحبت می شه ، مثلا می گن لطفا با هویت ما رو دنبال کنید تا ما بفهمیم چه کسایی بیننده مطالب ما هستن یا بعضی ها با حالت گلایه رسما اعلام می کنن که قطع دنبال کنید ؛ خیلی ها هم هستن که شاید اشاره ای بهش نکنن ولی حس کنجکاوی تو وجود هر فردی هست و بالاخره دوست داره بدونه اون مخفی ها کیا هستن ؟
اما تا حالا فکر کردید اگه توی پنل مدیریت وبلاگ گزینه ای بنام فهرست دنبال کنندگان وجود نداشت با خیال ر
خیلیا می‌گن قضاوت کردن کار بدیه و اه و پیف و فلان. اصلا قضاوت نکنیم و کینه‌هارو بریزیم دور و پر از حس خوب باشیم!! اما به نظر من تنفر از آدمای نفرت‌انگیز خودش حس خیلی خوبیه. و قضاوت کردن هم کار بدی نیست به شرطی که مستند باشه. آقا ما با توجه به رفتارِ دیده‌شده از یک آدم، که اتفاقا خیلبم توش دقیق شدیم، نحوه‌ی برخوردش رو پیش‌بینی می‌کنیم... یا مثلا اتفاقی که براش افتاده، یا دلیل رفتارش رو حدس می‌زنیم. معمولا هم اشتباه نمی‌کنیم. لذت هم می‌بریم. پ
صبح که بیدار شدم نمیدونم ساعت چند بود فقط درد احساس میکردم بزور صبونه دادن بهم. پانسمان شکمم رفته بود کنار گفتم بریم بیمارستان ببینیم چیکارش کنن خب جمعه است و هیچ جراحی بیمارستان نبود. پرستار برام بستش تا فردا زنگ بزنم به دکتر شمالم مثل این که بخش نامم اومده هیچ دکتری حق نداره مریض کسی دیگه رو ویزیت کنه :/ حالا دکتر شمالم قبلا اینجا کار میکرده میشناسه ولی خب اگه قبولم نکنن چی؟ فکر کن دوباره این همه راه برم تا شمال. اونجام که دستشوییش اصلا درست
 
برادر زاده جانم میگه : 
عمه مختار چرا نتوست به امام حسین کمک کنه ؟! اگر مختار به امام حسین میرسید!
میگم اسیرش کردند !
میگه : اگر مختار رو اسیر نمیکردند الان ما آدم ها بجز امام زمان یه امام حسین هم داشتیم که دیگه پیشمون بود . 
بچه هاش الان زنده بودند علی اصغر و علی اکبر !
 باز میگه  چی میشد اگر  من  الان اونجا بودم ، بعد با تفنگ همه ی یزیدی ها رو میکشتم 
که دستشون رو امام حسین و  بچه های امام حسین بلند نکنن !

این روزها دیدن مختارنامه با برادرزاده 
دو روز در سال روزه گرفتن حرامه یه روزش عیدقربان  و یه روزش هم عید فطر .در وصف ثواب روزه در ماه رمضان که به کرّات حدیث و نقل قولهای مختلف شنیدیم  که با پوست و‌ خون مردم عجین شده .حالا تصور کنید که این همه اعتقاد و شعار و ثوابی که طی قرنها و علی الخصوص طی این چند دهه اخیر به خورد مردم دادن و مردم اینقدر معتقد شدن خیلی راحت توسط اونهایی که ایجادش کردن از بین میره و استثنا و مصلحت جاشو با حقیقت عوض میکنه .و به گفته دکتر شریعتی ،مصلحت یعنی ذبح شرعی حق
دو روز در سال روزه گرفتن حرامه یه روزش دهم محرم و یه روزش هم عید فطر .در وصف ثواب روزه در ماه رمضان که به کرّات حدیث و نقل قولهای مختلف شنیدیم  که با پوست و‌ خون مردم عجین شده .حالا تصور کنید که این همه اعتقاد و شعار و ثوابی که طی قرنها و علی الخصوص طی این چند دهه اخیر به خورد مردم دادن و مردم اینقدر معتقد شدن خیلی راحت توسط اونهایی که ایجادش کردن از بین میره و استثنا و مصلحت جاشو با حقیقت عوض میکنه .و به گفته دکتر شریعتی ،مصلحت یعنی ذبح شرعی حقیق
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


 
یه روزی رفت با یه لبخند رو لبشمن نمیدونم چی اومد به سرشقطره آبی شد و رفت توی زمیندل من سوخت و نموند خاکسترش
 
قصه/ زیبا شیرازی
 
 
بعضی ها وقتی میان تو زندگیت خدای آرامش م
سلام بر همه همراهان خانواده برتر
برنامه نویس هستم، برنامه نویس php، تا حالا چندین جا کار کردم پولم رو خوردن، یعنی هیچ شرکتی قبول نمی کنه قبل از شروع قرارداد بنویسیم، همه شون بدون استثنا گفتن اول این پروژه رو انجام بده ببنیم بعد، اونم اصلا منو دیگه نمیشناسن، حتی یکی شون فیلم های مدار بسته رو پاک کرده بود،  میگفت مثلا تا حالا اون جا نرفتم! 
خودتون تا تهش رو بخونید، تمام اگهی دیوار هم زنگ زدم، همه شون شرایط شون همینه، به علاوه اینکه سفته با رقم ب
هشدار کرونا به جهان است
                                                  گویا که به هشدار نهان است
ویروس کرونا ز پلیدی است
                                                  از همره دامان سعودی است
 
 
 
شک بر چه سزاوار که این بار تنیدند
                                                       از هول حلیمی و به دیگی که رسیدند
شک بر چه که دین از کفشان رفت
                                                       آیا دل ما را که شکستند،شنیدند؟
 
ا
دیروز جمعه بود و روز تعطیل من... دیروز تو خونه بازم سر تو دعوا شد. تا
یه دعوای کوچیکی بینمون اتفاق میفته سریع به سمت تو بسط میده! راستی اون
عکس دو نفری آخری که فرستاده بودی رو چند روز پیش به آرزو نشون دادم. صرفا
واسه اینکه فکر نکنن زشتی. انگار نظرش عوض شد!
الان که بهت پیام میدم
تو سرویس شرکت نشستم ولی از موقعی که از خونه در اومدم معده ام درد میکنه.
سوار که شدم بدترم شد. نمیدونم دیشب تو خواب چی دیدم ولی فکر کنم تو هم تو
خوابم بودی. اینجوری که میشم
امروز تولدمه :)
البته پریشب "اون" و میم و بقیه بچه‌ها تولد گرفتن برام. و تلاش بر این بود که سورپرایز بشم که خب با شکست مواجه شد  این دفعه. خیلی از بچه‌ها اومده بودن، فرشته جونم اومده بود :) خوشحال شدم. ولی خب به همون سرعتی که اومده بودن، رفتن. یعنی کیک خوردن رفتن :)) من موندم و اون و فرشته جون و مرتضی و الهام. ما هم بازی کردیم و حرف زدیم. شبش فرشته جون اینا رو رسوندیم، من رانندگی کردم. بعدشم برگشتیم. بعدش من یادم اومد عکس نگرفتیم :/ 
الف رید به حالمون
سلام
من مدتیه نشون کرده یه آقا پسر هستم که دو سال پیش با هم در ارتباط بودیم، خودش پسر خیلی خوبیه ولی مامانش خیلی به من حسادت میکنه، فکر میکنه من اومدم باهاش رقابت کنم، یا پسرش رو ازش بگیرم. 
کاملا ظاهر حفظ میکرد و اصلا نشون نمی‌داد با من مشکل داره و با رضایت کامل اومدن خواستگاری من. تا اینکه خیلی اتفاقی به این موضوع پی بردم. مامان شون پشت سر من به پسرشون از من بد میگن حتی میگن چرا کم محلش نمیکنی پر رو میشه، یا دختره لوسه و فلانه. 
پسرشون تا حالا
۱- ماهانه بهتون #حقوق یا کمک هزینه تحصیلی میدن که آخرین حکم دانشجوها حدود ۱۱۰۰۰۰۰ هزار تومان بوده و سالانه کمی بهش اضافه میشه.
البته این مبلغ همش توی جیب دانشجو نمیره و کسانی که از خوابگاه استفاده میکنن حدود ۴۵ درصد و اگر از خوابگاه استفاده نکنن حدود ۲۵ درصد این مبلغ از حقوقشون کسر میشه.
ضمناً دقت کنید که پردیس فرهنگیان با پردیس خودگردان (بین الملل) فرق داره هرچند هر دو اول اسمشون پردیس هست. شما در حین تحصیل در پردیس فرهنگیان شهریه پرداخت نمی
سلام به دوستان وبلاگ خانواده برتر
من پسری 28 ساله هستم که مدرک ارشد از یک دانشگاه دولتی دارم و ماهی حدودا 3 تومن در ماه درآمد دارم، البته استخدام رسمی نیستم، خیلی هم تو این چند سال تلاش کردم که درآمدم بیشتر بشه اما نشد. 
با توجه به دو سه مورد خواستگاری که رفتم و شرایطی که خانواده های دختر و خود دختر داشتن البته حق هم دارن همه به این امید ازدواج میکنن که زندگی بهتری رو تجربه کنن (اما لطفا نگید که خواستگاری هم کفو خودت نرفتی یا طرف از تو پولدارتر ب
آمریکا خیلی از ایران و قدرت نظامی ایران میترسه، تا حدی که ترامپ به همه ی آمریکایی هایی که تو عراق بودن دستور داده که زودتر عراقو خالی کنن.
نارضایتی ها و اعتراضات داخلی  یه ماه پیش در ایران، ترامپ رو متقاعد کرد که حتما با کشتن حاج قاسم، مردم ایران به ترامپ ملحق میشن و همه چی به خیر و خوشی تموم میشه،،
الانم از صحبتهای ترامپ، عجب غلطی کردمو میشه فهمید
جالبیه قضیه اینجاست که وقتی مردم ایران میگن از آمریکا انتقام میگیریم، دست و دل کل قاره ی آمریکا
خب خب خب برگردم سر زندگی معمولی و ساده خودم امروز جواب اون مستر دادم و تامام :) از اینستاگرام بیرون اومدم و حس پرنده ی آزاد شده رو دارم دلم میخواد بپرم و بدوم...کلا وقتی حالم خوبه مث اسب میشم خخخ.
از دیشب حس ها و اتفاقات مختلف برام افتاده و شبا بی خوابم ینی دیشب تا ۴ همینجوری زل زده بودم به دستم که رو دیوار گذاشته بودم و اصلا متوجه گذر زمان نشدم ینی شبا اونقدر برام جاذاب دوست داشتنیه که حتی با زل زدن به دستامم کیف میده حتی اگه هیچ کار نکنم :) 
تاحال
آمریکا خیلی از ایران و قدرت نظامی ایران میترسه، تا حدی که ترامپ به همه ی آمریکایی هایی که تو عراق بودن دستور داده که زودتر عراقو خالی کنن.
نارضایتی ها و اعتراضات داخلی  یه ماه پیش در ایران، ترامپ رو اینگونه ترغیب کرد که حتما با کشتن حاج قاسم، مردم ایران به ترامپ ملحق میشن و همه چی به خیر و خوشی تموم میشه،،
الانم از صحبتهای ترامپ، عجب غلطی کردمو میشه فهمید
جالبیه قضیه اینجاست که وقتی مردم ایران میگن از آمریکا انتقام میگیریم، دست و دل کل قاره ی
گاهی فقط دوست دارم بنویسم من نوه بزرگ این روستام وقتی میایم اینجا باید همون چیزی بشیم که مردم اینجا میخوان محرم امسال اصلا حوصله نداشتم برای همین فقط توی دوتا از مراسماشو شرکت کردم تا امشب که مادرم گفت همه حالت رو میپرسن پاشو بیا بیرون فکر نکنن مشکلی داری خلاصه امروز رفتم یک ساعت توی مسجد نشستم حال و احوال کردم و بعد رفتم نذری خوردم برگشتنم با عموزاده های پدرم احوال پرسی گردم و اومدم تازه فردا باید توی یک مراسم عزاداری دیگه شرکت کنم که همه ه
سوئد بیشترین امار تجاوز به زن رو داره.
در کل جهان.
 
یعنی مثلا جمعیت سوئد اگه شش میلیون باشه و جمعیت هند یه میلیارد و نیم. سوئد امار تجاوزش بیشتره.
چرا؟
چون وی سوئد (خدا شاهده این واقعیه) و بسیاری از کشورای سوشال دموکرات من جمله کانادا،
اگه دختر حین سکس ارضا بشه و به پسره بگه لطفا بسه بکش بیرون و پسره بگه چشم ویه ثانیهدیرتر بکشه بیرون،
دختره میره ازش شکایت میکنه که ایشون التش رو توی من نگه داشت و بهمن تجاوز کرد.
حتی اگه از رابطه شون راضی باشن هم،
 
 
 دانلود سریال HEKIMOGLU
 
نام سریال : Hekimoglu
منتشر کننده : زیرو
ژانر : درام، پزشکی
زبان : ترکی
زیرنویس فارسی : چسبیده به فیلم
کشور : ترکیه
کیفیت فیلم : 480p-720p
فرمت فیلم : MKV
سال : 2019
تعداد قسمت ها : —
شبکه پخش : Kanal D
روز های پخش : سه شنبه ها ساعت 22:00 – تاریخ شروع پخش 26 آذر 98
کارگردان :  Hülya Gezer (کارگردان سریال Avlu )
نویسنده : Banu Kiremitçi Bozkurt (نوسینده سریالهای دخترم و حکایت ما )
بازیگران : Timuçin Esen, Okan Yalabik, Ebru Özkan
 
خلاصه داستان: دکتر حکیم اوعلو یک دکتر جذاب و موفقه ول
(برای خودم : )
دلم میخواد بنویسم .
هزارتا حرف نگفته توی گلوم گیر کرده...
هزارتا حرفی که حس میکنم با نوشتنشون میتونم بهشون نظم بدم و سازمان دهی شون کنم ... بلکه شاید مسیرهای ذهنی ام خلوت بشن. تا شاید این پیام های عصبی توی سیستم انتقالی شون همه اش به فکر های نگران کننده برخورد نکنن و هزار تا فکر دیگه رو از هزارتا مسیر دیگه پرواز بدن و همه جا رو شلوغ و درهم بر هم کنن و نذارن روی چیزی که باید تمرکز کنم.
اما وقت ندارم . راستش رو بگم، حالش رو هم ندارم.
دلم می
المپیاد درون مدرسه ایالمپیاد درون مدرسه ای راهی برای طراوت و شادابی و تلاشی برای تضمین هرجه بیشتر بهداشت روانی دانش آموزان
المپیاد درون مدرسه ای  راهی برای آموزش بیشتر مهارت های  مسئولیت پذیری ,  کارتیمی و نهادینه سازی کارگروهی
آبان 97 بود که المپیاد درون مدرسه ای مراسم افتتاحیه خودش و در هنرستان نوائی برای اولین بار تجربه کرد
هنرجوها رژه رفتن  پرجم ایران و با غرورحمل کردن 
مشعل و روشن کردند و پیمان بستن که برای افتخار و سربلندی ایران از ه
گفت سعی نکن نقش مشاور برای خانوادت داشته باشی، نذار حس حمایتی ازت داشته داشن و این حرفا :-/ 
گفتم اره درست میگین و اصلا چیزی نمیگم دیگه 
اما دیدم بهترین دوست دوران راهنماییم عکس مامان باباشو گذاشته ... 
هر دوشون به فاصله کوتاهی فوت کردن ... اون دیگه مامان و بابا نداره ... چند سالشه مگه؟ 
با خودم گفتم مگه ادما چند سال عمر میکنن که از هم حمایت نکنن؟! اونم از کسایی که هم خون و هم خونه  همن 
کسایی که نزدیک ترینن و میتونن از نگاهت همه چیو بخونن 
نشستم با
امسال به خیلی ها تلفن نزدم برای تبریک عید، یاد پارسال افتادم، رفتم خونه شون، تعارف کردم تشریف بیارید خونه ی ما هم،خانومه گفت:
ممنون ما خودمون خونه داریم!
بهش گفتم میدونم، خواستم دور هم باشیم بهمون خوش بگذره، وگرنه ما هم بی خانمان نیستیم اومدیم اینجا عید دیدنی...
ادبش ستودنی بود اصا...یه بارم بهش گفتم به بچه هاشون گفتم وقتی شما مکه بودین، که بیان پیش ما، بهشون خوش بگذره، یه طوری نگام کرد که انگار شاخه درخت گردوی ۵۰ ساله ی باغشو شکستمدر این مثل
یکی‌از دوستای مجازیم،شهری ک‌دانشجو بودم مامایی روزانه قبول شده
بعد خاطرات روزانمو ک تو اون وبم مینوشتم میخوند ومشتاق بود اکیپمون
رو ببینه! خلاصه شماره یکی از بچه هارو دادم بهش وهماهنگ کردم اینوببرن
بیرون،ولی اذیتش نکنن و چرتو پرت نگن و آبرومو نبرن 
هیچی ن تنها کلی اینو اذیتش کردن وچرتوپرت میگفتن،بلکه پیله کرده بودن
زنگ بزن دنبال دوستای خوابگاتم بریم و اینم ک گفته ن زنگ نمیزنم گفتن
توام مثه ز (من) هستی ب اونم میگفتیم فلانیارو بیار نمیاور
در عقد موقت (صیغه) بر خلاف تصور بسیاری از افراد،«حق طلاق برای زن وجود ندارد»
به عبارتی بانوانی که میخواهند عقد موقت را قبول کنند بدانند که در عقد دائم قانونگذار برای زن مواردی را ذکر نموده که با تحقق آن وکالت در حق طلاق  برای زوجه بوجود می آید مثل عدم پرداخت نفقه یا سو رفتار زوج و....لیکن در عقد موقت اینگونه نیست
علی ایحال تا زمانیکه مدت تعیین شده صیغه پایان یابد یا شوهر مدت باقی مانده را ببخشد یا به علتی فسخ گردد، زن کماکان در‌ علقه زوجیت می ب
خب خب خب
 
وتفففف
مسعود جان نفر سوم پرونده جنایت ایران علیه بی تی اس شد:/
اون اوش که قضیه استخری:/
بعدم حمید حیراد:/
حالا هم عمو مسعود://///
بابا نکنیددددد
نکنید برادر!
حداقل عکس بی تی اس رو نذار رو اهنگت ....نذار
میزاری هم اینقدر ضایع نزار✌
ادم قطع بود تو ایران فن ارت فیو های مارو گذاشتی رو اهنگت؟
وتف
وتف
ابرو نذاشتین اقاااا
پروین حالا بیا جمعش کن:/
بعد بگین کیپاپ اینجوره اونجوره.....یکی بیاد جلو خواننده های ایرانو بگیره اینقد کپی نکنن:/
.
حاظرم شرط ب
خب خب خب
 
وتفففف
مسعود جان نفر سوم پرونده جنایت ایران علیه بی تی اس شد:/
اون اوش که قضیه استخری:/
بعدم حمید حیراد:/
حالا هم عمو مسعود://///
بابا نکنیددددد
نکنید برادر!
حداقل عکس بی تی اس رو نذار رو اهنگت ....نذار
میزاری هم اینقدر ضایع نزار✌
ادم قطع بود تو ایران فن ارت فیو های مارو گذاشتی رو اهنگت؟
وتف
وتف
ابرو نذاشتین اقاااا
پروین حالا بیا جمعش کن:/
بعد بگین کیپاپ اینجوره اونجوره.....یکی بیاد جلو خواننده های ایرانو بگیره اینقد کپی نکنن:/
.
حاظرم شرط ب
خب خب خب
 
وتفففف
مسعود جان نفر سوم پرونده جنایت ایران علیه بی تی اس شد:/
اون اوش که قضیه استخری:/
بعدم حمید حیراد:/
حالا هم عمو مسعود://///
بابا نکنیددددد
نکنید برادر!
حداقل عکس بی تی اس رو نذار رو اهنگت ....نذار
میزاری هم اینقدر ضایع نزار✌
ادم قطع بود تو ایران فن ارت فیو های مارو گذاشتی رو اهنگت؟
وتف
وتف
ابرو نذاشتین اقاااا
پروین حالا بیا جمعش کن:/
بعد بگین کیپاپ اینجوره اونجوره.....یکی بیاد جلو خواننده های ایرانو بگیره اینقد کپی نکنن:/
.
حاظرم شرط ب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها