نتایج جستجو برای عبارت :

بین دو جون گرفتار

دانلود شدم عاشقت من بیتاب و گرفتار علی براتی
شدم عاشقت من بیتاب و گرفتار از علی براتی
شدم عاشقت علی براتی
دانلود کلیپ شدم عاشقت منه بی تابو گرفتار از محسن لرستانی

دانلوداهنگ شدم عاشقت منه بیتاب و گرفتار
اهنگ شدم عاشقت منه بی تابو گرفتار
شدم عاشقت من بیتاب گرفتار محسن لرستانی
آهنگ بیا تا بگم بی تو میمیرم بابا جون
مادر املشی به همراه کودک 6 ماهه‌اش با اقدام به موقع پلیس از برف و کولاک نجات پیدا کردند.
سرهنگ باقر رجبی، فرمانده انتظامی شهرستان املش گفت: ماموران انتظامی این شهرستان هنگام تسهیل عبور و مرور و کمک به خودروهای گرفتار در برف با فریادهای استمداد زنی مواجه شدند.
رجبی افزود: ماموران با حضور در محل، جان مادر و کودک 6 ماهه گرفتار در برف و کولاک را نجات داده و آن‌ها را با خودروی پلیس به منزل بستگانشان منتقل کردند.
وی گفت: این زن 30 ساله با قطع شدن برق
 
ناگزیر از سفرم بی سرو سامان چون باد
به «گرفتار رهایی» نتوان گفت آزاد
 
کوچ تا چند؟ مگر می شود از خویش گریخت
بال تنها غم غربت به پرستوها داد
 
اینکه مردم نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد
 
عاشقی چیست؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر؟
نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد
 
چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای
اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد
 
فاضل نظری
خداوندا دراین دنیای فانی 
بابالیلی بیمار شدم 
جان لیلی گرفتار شدم
کشم رنج و عذاب زندگانی 
بابالیلی بیمار شدم
 جان لیلی گرفتار شدم 
تمام آرزوها بر دلم ماند
 بابالیلی بیمار شدم 
جان لیلی گرفتار شدم 
رسیده پیری ام قبل از جوانی 
بابالیلی بیمار شدم 
جان لیلی گرفتار شدم
بابالیلی بیمار شدم 
جان لیلی گرفتار شدم
دانلودحجم: 3.85 مگابایت
: ۶سال از عمر دولت، گذشت و ۲سال باقیمانده از این دوران، مدت زمان کمی نیست و باید به دور از گرفتار شدن در برخی آفات، مسائل مهم کشور را «اولویت بندی» و پیگیری کرد/ یکی از آفات دولتها در طول سالهای مختلف «گرفتار شدن به فروع و حواشی» است. دولت در ۲سال باقیمانده، از حواشی و مسائل فرعی که متأسفانه با ظهور فضای مجازی، امکان آن بیشتر هم شده است، فاصله بگیرد و مسائل اصلی را در اولویت کاری خود قرار دهد.
هوالکافی :
کرده گرفتار مرا
روی سیه
موی سپید
برگه اعمال سیه
روی ندارم دگر
از بس که گنه
روزی من گشت ومنِ عاجز بی قدر
ندیدم چو تویی را
که 2 عالم همه از
شوکت و اجلال تو
در خوف رجا 
سر به گریبان
و گرفتار و پریشانِ
کرامات و لطافات
تو هستند همگی
وای خدایا
نظری یا که نگاهی
به من عاجز دلسوخته ات هم بنمایید
که بدجور گرفتار گناه است
را به انجام کاری وا دار کند که به آن خاتمه دهید .اما اگر کاری برای پایان دادن انجام ندهید به احتمال زیاد به این معناست که شما تیره  روزی را امری طبیعی می دانید و اساساًروان زندگی را این گونه می بینید .در این حالت شما گرفتار دردی مزمن هستید که برایتان بهنجار جلوه میکند. گاه گرفتار ی ما به دلایلی است که واقعا خارج از کنترل ماست.اما اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که بیشتر ، عوامل درونی مانع از آن می شوند که ما به شرایط نامطلوب پایان دهیم ، نه عوامل ب
آرامش داشتن، جمله ای انگیزشی یا مثبت نیست که به دیوار خانه ات بچسبانی یا بی اعتنا از این قاعده رد شوی؛ اگر نمی خواهی عقل و شعورت از کار بیافتد و همانند احمق ها دست به تصمیم گیری و بعد دچار پشیمانی شوی لازم است که ذهنت را خالی از دغدغه و تشویش نگه داری.
 
وقتی عقلت از کار می افتد
در اینجا بحث از آدم های احساسی یا منطقی نیست چرا که احساسی ترین آدم ها هم دارای عقل هستند و بر مبنای آن تصمیم میگیرند. در اینجا حرف از کسی است که گرفتار یک احساس یا دغدغه
گروه جهادی انصارالمهدی عج در راستای کمک به خانواده های گرفتار در آب گرفتگی ، جهت تهیه غذای گرم کمک های خیرین محترم را جمع اوری می نماید.جهت اطلاعات بیشتر با شماره تماس ذیل ارتباط برقرار نمایید.۰۹۳۹۹۴۱۱۹۴۴آقای احمدیمسئول گروه جهادی انصارالمهدی عج
مواد غذایی مورد نیاز:۱.برنج۲.کنسرو۳.آبمعدنی۴.نان۵.روغن۶.مرغ۷.گوشت۸.رب گوجه
می‌گویند روزی برای سلطان محمود غزنوی کبکی را آوردند که یک پا داشت  .فروشنده برای فروشش قیمت زیاد می‌خواست.سلطان محمود حکمت قیمت زیاد کبک  را جویا شد.فروشنده گفت: «وقتی دام پهن می‌کنیم برای کبک‌ها، این کبک را نزدیک دام‌ها رها می‌کنم. آواز خوش سر می‌دهد و کبک‌های دیگر به سراغش می‌آیند و در این وقت در دام گرفتار می‌شوند.هر بار که کبک را برای شکار ببریم، حتما تعدادی زیاد کبک گرفتار دام می‌شوند.»
سلطان محمود امر به خریدن کرد و خواستار کبک ش
سرطان تکفیر                                                                            نویسنده: محمد محق
اگر یک تمدن را به مثابه یک ارگانیسم زنده تصور کنیم که می‌تواند به بیماری‌های گوناگون گرفتار شود، تمدن اسلامی امروزه گرفتار سرطانی است که آخر آن را از پا در می‌آورد، این سرطان بدخیم همانا گرایش‌ به تکفیر است. وقتی سخن از تمدن اسلامی می‌گوییم مراد خود اسلام نیست، آن چیزی است که به دست مسلمانان پدیدآمده و محصولی بشری است.غلط است اگر کسی تصور کند که
فرمانده تیپ ۱۱۶ قزوین گفت: از شب سه شنبه که برف و کولاک سنگین بخش زیادی از استان گیلان را فرا گرفت، یگان امداد و نجات تیپ ۱۱۶ با تجهیزات و نیروی انسانی به کمک مردم گرفتار شتافتند.
به گزارش روابط عمومی ارتش، سرهنگ بیژن‌وند فرمانده تیپ ۱۱۶ قزوین گفت: درپی وقوع بارش سنگین برف و همچنین کولاک در استان گیلان و بسته شدن راه‌ها و برابر اوامر سلسله مراتب فرماندهی نزاجا، کارکنان تیپ ۱۱۶ قزوین بلافاصله از غروب سه شنبه با یگان بلیات به همراه تجهیزات ب
+سلام. 
اگر مشکلات بندگان خدا اومد پیش شما پسش نزنید!  استقبال کنید ازش. تحویلش بگیرید. براش وقت بذارید. این گرفتاری هایی که خدا ارجاع میده به ما، همش نعمته. گره گشایی هنره. دلسوزی شرافته. غصه خوردن برا درد مردم نشان آدمیته... ربطی به پول داشتن و نداشتن نداره. گیرم که تو بضاعت نداری، خب زبون که داری، اعتبار و آبرو که داری. برا خودت نه اما برا دیگران که میتونی گدایی کنی... 
آه 
برای یکی دو تا گرفتار و زمین خورده ی شریف و باآبرو  تو این روزا شاید به 50
به کارگاه آمدم و در کنار بخاری ساکت بنشستم.اشکی بیامد در پی فکرهای بی شمار. اندوه فراوان گشت ازین اهریمن سرد و سیاه که کشور را فرا گرفته. دانشجویان نخبه ما که برای آینده ای بهتر ازین سرزمین می رفتند، گرفتار اهریمن سیاه شدند و به مقصد نرسیدند.هموطنان ما که رفته بودند برای مراسم تشییع سردار سلیمانی، اسیر اهریمن سیاه شدند و نشد آن چه می خواستند. اتوبوسی دیگر در مسیر تهران به سوادکوه به دره افتاد و اهریمن سیاه آن ها را هم گرفتار کرد.ورزشکاران ایر
بر ملا شدن سرّ
کتمان سر، و به اصطلاح کتوم بودن، یکی از شرایط و ویژگیهای پویندگان راه حقیقت است. شاگردان مکتب توحید اگر سر را هویدا کنند، گرفتار شوند و چه بسا سالها در معنویت عقب بیفتند. 
استاد کامل میرزا علی آقا قاضی به حاج سید هاشم حداد می گوید : 
سید هاشم! سر را فاش مکن که گرفتار می شوی! روزی می رسد، که از اطراف و اکناف بیایند و عتبه درت را ببوسند .
جو عشق میں حیدر کے گرفتار ملے گا
اللہ و محمد کا وفا دار ملے گا
جو عزمِ ولایت کا علم دار ملے گا
باطل سے وہی بر سرِ پیکار ملے گا
جس شخص کے آئینہِ فطرت پہ نہیں گرد
خم خانہِ حیدر کا وہ مے خوار ملے گا
حیدر کی ولادت کی گھڑی آنے تو دیجے
در آپ کو در سینہِ دیوار ملے گا
پیدائشِ حیدر ہے یا معراج کی شب ہے
مطلوب جہاں طالبِ دیدار ملے گا
نیند آئے گی تلواروں کے سائے میں علی کو
جب نفس کا خالق سا خریدار ملے گا
یہ عشق کی وادی ہے سقیفہ نہیں واعظ
ہر شخص یہاں میثمِ تمار م
دلایل خیلی زیادی دارم که برم یه گوشه ماتم زندگیم رو بگیریم و فکر کنم چقدر بدبختم ولی یک چیزی مانع میشه نیروی درونمه که مدام پدرم رو دراورده میگه اینجا نه الان نه برو بدو تلاش کن تو این نیستی این تنی که به تو امانت دادن این ذهن این مغز مال اینجا نیست بفهم همون نیروی درونم من و اوراه کرده و هنوزم دست بردار نیست و حیف که همیشه باهام هست و اجازه نمیده ماتم بگیرم.
یک بنده خدایی یه مدت بود سخت پیگیر بود ارشد بود و میدیم چقدر بچه ها دورش جمع میشدند و تب
خدایا!
ما که میدانیم
دنیا را مجالی نیست برای عاشقی ...
ما در اصل در آدمها عاشق [ تو] می شویم!
هر قدر که به تو شبیه ترند
بیشتر گرفتارشان می شویم!
و مگر نه این است که تو در [ بنده های مخلصت] 
تجلی می یابی...
پس خرده ای نیست بر ما اگر
گرفتار بنده هایت شویم ...
 
هنوز دیر نشده ،هر چند پا هایم در مرداب روزمرگی ها گرفتار است ،
اما " تو " می توانی طناب نجات من باشی ...
فقط کافیست از من بخواهی ،
صاف و پوست کنده بگویی ،
و مهربانانه بگویی ،
عزیزم ، پاهایت را در بیاور ...
آن وقت خواهی دید که بال هایی بر روی شانه هایم سوار خواهد شد ،
که مرا نجات خواهد داد ...
" تو " می توانی دست خدا باشی ...
اما ...
اما من نمی توانم منتظر باشم . مرداب فعال است و شاید ،
شاید که تو هم مانند من در مرداب گرفتار شده باشی ...
این من هستم که باید خودم ر
امروز از این حجم از حماقت و ناآگاهی که دارم تعجب کردم، و البته ترسیدم وقتی آدم هایی را دیدم که تقریبا همه چیز می دانند. و حالا به لطف افراد آگاهی که ویدیو های آموزشی میگذارند و کتاب بزرگانی که به روشنی به این موضوع پرداخته اند، دلیل خطایم را دانستم و با شما به اشتراک میگذارم.
...
عقل باید راهنمایت باشد
فکر کردن زیاد، نشان دهنده ی عاقل بودن نیست. بلکه نشانه ی وسواس و درخودماندگیست. اولین خطای ما در زندگی همین است که عقل را با افکار وسواسی مان اشت
سید رضا ہاشمی کی فارسی تحریر کا اردو ترجمہ
مترجم صائب جعفری
اپریل ۲۰۱۹
بنام خدائے رحمان و رحیم
#عرفان، ایک شادی شدہ مرد ہے جو اچانک ایک معشقہ میں گرفتار ہوجاتا ہے، اس کو ہدف کے حصول میں بہت سےواقعات پیش آتے ہیں۔۔۔۔۔
ادامه مطلب
7- آسیب‌پذیری نسبت به ضرر و بیماری (VH)
ترس اغراقآمیز از این که هر آن ممکن است فاجع های قریبالوقوع رخ دهد که نمیتواند از آن جلوگیری کند. این ترس متمرکز بر یک یا چند مورد زیر است:
1- فاجعه های پزشکی مانند حمله قلبی یا ایدز
2- فاجعه های هیجانی مانند دیوانه شدن
3- فاجعه های بیرونی مانند سقوط آسانسور، قربانی جنایت شدن، سقوط هواپیما یا زلزله
8- خود تحول نایافته/ گرفتار (EM)
نزدیکی و درگیری عاطفی شدید با یک یا چند نفر از نزدیکان ـ غالباً والدین ـ به بها
گاهی افکار منفی بزرگترین دشمن افراد است.افکار بد ومنفی می تواند انسان رابه طرف افسردگی بکشاند.بنابراین هرگاه احساس افسردگی کردید حواس خودرا به موضوعی دیگر معطوف کنید.مثلا به پیاده روی بروید یا کتاب بخوانید،جدول حل کنید.درحقیقت کاری انجام دهید که ذهنتان را از ترس هاونگرانی ها به موضوع دیگری جلب شود.موارد متفاوتی وجوددارد که می تواند ما را گرفتار این بیماری ویران کننده کند،اما روش هایی برای مهار آن نیز وجوددارد که می توانیم با استفاده از آ
رویکرد به معنویّت بعنوان یک راهکار برای خارج شدن یا به حداقلّ رساندن برخی دغدغه های ذهنی و امور دنیوی و در شکل متعالی تر برای "رسیدن به رستگاری"مطرح است.
در این رویکرد گزینه های مختلفی متناسب با نوع نیاز و خواسته فرد مورد پذیرش قرار میگیرد:دین و شریعتعرفان دینیجریان های معنوی
هرسه جریان ذکر شده سعی در ایجاد تغییرات و اصلاحاتی به نام "تعالی روح "در حوزه رفتار فردی و اجتماعی انسان دارند.آنها به روابط فرد با خودش و دیگران و دنیای پیرامونی می پرد
 مَتَل آموزنده سلطان محمود و کبک لَنگ 
   
              میگن روزی برای سلطان محمود غزنوی کبکی آوردن که لنگ بود.
فروشنده برای فروشش زر و زیوری زیاد درخواست می‌کرد.
سلطان حکمت قیمت زیاد کبک لنگ رو جویا شد
فروشنده گفت وقتی دام پهن می‌کنیم برای کبک ها ، این کبک را نزدیک دام ها رها می‌کنیم.
آوازی خوش سر می‌دهد و کبک های دیگر به سراغش می‌آیند و در این حین در دام گرفتار می‌شوند.
هر بار که کبک را برای شکار ببریم حتما تعدادی زیاد کبک گرفتار دام می‌شو
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
سید رضا ہاشمی کی فارسی تحریر کا اردو ترجمہ
مترجم صائب جعفری
اپریل ۲۰۱۹
بنام خدائے رحمان و رحیم
#عرفان، ایک شادی شدہ مرد ہے جو اچانک ایک معشقہ میں گرفتار ہوجاتا ہے، اس کو ہدف کے حصول میں بہت سےواقعات پیش آتے ہیں۔۔۔۔۔
ادامه مطلب
حس معتادی را دارم که تابستان بهش اجازه دادند راحت باشد، ولی حال بر بدن زدن نداشت و پاک شد. حالا که قرار است درس بخواند، توی دست یکی از همکلاسی هایش مواد میبیند و وسوسه میشود، فقط یه نمه.....
حالا دوباره گرفتار شده، سردرد و تپش قلب گرفته و سرجایش بند نیست و به دوست و آشنا و کلاس بغلی و معلم ادبیات رو انداخته که شده حتی یک ورق کتاب به دستش برسانند!!!!
{تمثیلات و مثال های مهدوی - شماره 39}
 
کنکوری صدایش نزنیم
 
یاد امام زمان باید همیشگی باشد و نباید هروقت گرفتار شدیم بگوییم یا صاحب الزمان! زمان کنکور خیلی ها نذر میکنند و صلوات میفرستند. در حالیکه قرآن انتقاد می کند که چرا وقتی گرفتار میشوی یا الله میگویی؟ (عنکبوت آیه۶۵)
یاد لحظه ای، کار فرعون است. فرعون به محض اینکه دید دارد غرق میشود، گفت: خدایا الان توبه کردم. خدا گفت: «وَ لَیسَتِ التُوبَه» توبه فایده ای ندارد. توبه دقیقه آخر بی فایدست.
ما هم
هستی!
خواه ناخواه هستی!!
بخواهی نباشی، تنها هستی ات را آلوده ساخته ای!!!!
.
.
.
+ بنظر آمار خودکشی داره دیگه نگران کننده میشه!
امام باقر علیه السلام:
مومن به هر بلیه ای گرفتار می گردد و به هر گونه مرگی میمیرد الا اینکه خودکشی نمیکند!
یادم می آید تازه به بلوغ رسیده بودم، وحشت تمام وجودم را فرا گرفته بود، هویتی برای خودم میخواستم اما پیدا نمیکردم. سالهای سال به تباهی گذشت و کسی راهنمایی ام نکرد تا بدانم زندگی چقدر "جدی" است.
کسی نبود که بگوید تمام انتخاب ها و تصمیماتت جاده ی یک طرفه است اگر بروی دیگر برگشتن از آن سخت است. حالا اما احساس می کنم که در بن بستی تمام عیار گرفتار شده ام، این بن بست به صورت "قانون" درآمده است و حتی پشتش تعهدی نیز هست.
دلیلش چه بود؟ منظورم دلیل گرفتار ش
از پرطرفدارترین و معروف ترین بازی های اکشن از استودیوی بازیسازی Camouflaj می باشد که ابتدا برای سیستم عامل ای او اس عرضه شده بود. داستان بازی از این قرار است که شما در نقش شخصیت اصلی بازی یک تماس از یک زن دریافت می کنید که در مکانی مرموز گرفتار شده است!
ادامه مطلب
فردا می خواهیم برویم سیزده بدر؟
خبرنگار شبکه خبر : شهر پلدختر دچار ابگرفتگی شدید شده و مردم به کمک نیازمندند .
فردا می خواهیم برویم سیزده 
خبر نگار شبکه خبر : هموطنان عزیز شدت ابگرفتگی به حدی است که مردم خانه خود را رها کرده و به مناطق بلند تر رفته اند
فردا می خواهیم برویم
خبرنگار شبکه خبر : بعضی از هموطنانمان در سیلاب گرفتار شده اندو به بالا پشت بام ها رفته اند.
فردا می خواهیم 
خبر نگار شبکه خبر : جناب استاندار با توجه به اخباری که رسیده است که
وقتی گرفتار احساسات وسواسی و افکار کهنه می شوی، ذهنت آشفته می شود و هیچ تصویر روشنی از واقعیت نمی بینی. منظورم از افکار کهنه و احساسات وسواسی چیست؟ احساسات وسواسی همان استرس همیشگی ات است، یا احساس درماندگی و سرخوردگی، تنفر و تمام احساسات منفی که ذهنت را آشفته و بدنت را بیمار می کند.
موضوع جدی است
در اینجا از قانون جذب حرف نمیزنم، از رسیدن به امیال و آرزو های کودکانه ات حرف نمیزنم، موضوع سلامت عقل و روانت است. کسی که به خواب می رود معمولا اطل
من چه گویم از دل زارم که بیمارم هنوزشب شده مهتاب در خواب است وبیدارم هنوزغرق نور وشادمانی آسمان تار شبلیک تاریک است و طوفانی دل زارم هنوزماه خندان کهکشان ها نور بارانغم نهان در دل که از عشقش گرفتارم هنوزمثل مجنون غرق افسون آسمان شاداب و گلگوناشک بارم روز و شب می باشد این کارم هنوز
خیبر صہیون تحقیقاتی ویب گاہ کے مطابق، اسرائیلی اخبار نے یہ دعویٰ کیا ہے کہ اسرائیل کا یمن کی جنگ میں کوئی کردار نہیں اور وہ صرف علاقے کے حالات کا جائزہ لینے پر اکتفا کرتا ہے۔اسرائیل اخبار نے یہ دعویٰ ایسے حال میں کیا ہے کہ ’’باحث‘‘ تحقیقاتی سنٹر نے یمن پر سعودیہ کی سرکردگی میں جاری یلغار میں صہیونی ریاست کے کردار کو مختلف دستاویزات اور قرآئن کے ذریعے ثابت کیا ہے۔اس مقالے میں تحریر کیا گیا ہے کہ یمن کی جنگ میں صہیونی ریاست کا کردار امکانات
من هنوز جزو اون دسته از بچه هاییم که اتیش و کبریت و گاز و اشپزی واسشون خطرناکه!
یه بار نشد آشپزی کنم نسوزونم خودمو ..
مثل همین الان ،یه میرزا قاسمی اومدم هم بزنم یهو نمیدونم چطور شد که غذا از قابلمه پرید بالا و زااااارت افتاد رو انگشت من  
واقعا نمیفهمم مشکل از منه یا غذا ها
یه نیمرو میپزم از چند ناحیه جراحت و صدمه میبینم  
گرفتاری شدما ....
ابن سنان گوید بجصرت صادق ع عرصکردم مردیست عاقل که گرفتار وسواس در وصو و نماز میباشد فرمود چه عقلی که فرمانبری شیطان میکند گفتم چگونه فرمان شیطان میکند میبرد فرمود از او بپرس وسوسه ایکه باو دست میدهد از چیست قطعا بتو خواهدگفت از عمل شیطانست  
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
علامه حسن زاده آملی: حضرت امام صادق علیه السلام فرموده است: «هر چه که تو را از خدایت باز مى دارد، بت توست! این جان عرشی را، این سیمرغ ملکوتی را، پای‌بند یک مشت هواهای نفسانی نکن. از این گونه تعلقات آزادش بگذار تا بسوى اسماء و صفات الهی، و به جانب مدارج و معارج قرآنی ارتقاء بنماید. او را گرفتار قفسهای هوسهای نفسانی مکن تا به کمال مطلوب خود برسد.
خواب دیدن اینکه مرتکب زنا شده اید یا یک امر به معروف دارید ، دلالت بر خواسته ها و خواسته های جنسی شما دارد که آرزوی ابراز آن را دارید. از طرف دیگر ، این نشان دهنده خیانت به ناخودآگاه شما است. ممکن است خود را در شرایطی گرفتار کنید که به نفع شما نباشد ، حتی ممکن است غیرقانونی باشد.
ادامه مطلب
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
کوتوال
الان که می بینم سعید با چه نگرانی کنارم هست و ازمن مراقب میکنه؛ سعید پرمشغله ی گرفتار، فکر میکنم خدا اگر بخواد وعده ی فریبنده بده رود عسل و حوری فریب اغواکننده ای نیست. بهشت جایی هست که شما رو دوست دارن و به شما بها میدن. جایی که شما در اولویت هستید و آدمها آغوششون و حضورشون امن ترین پناهگاه جهان هست. بهشت خونواده ست. 
در عالم ثبوت تو را دوست دارمت
در واقعیّت فرضم ندارمت
اثبات میکنم به تو عشقم عزیز من
هستم اسیر و گرفتار عالمت
دیوانه ی تو هستم و زنجیری جنون
جان میکُنم تو بخواهی فراهمت
پایان بده به غم و انتظار من
من را نکن بهانه ی اشک محرّمت
از عالم ثبوت گذشتم برای تو
من عاشق تو هستم و تصمیم محکمت .
.
دخترزیبای‌چوپان چوپانى دختر زیبائى داشت. پسر پادشاه خواستگار دختر بود. اما هر چه به خواستگارى مى‌رفت دختر مى‌گفت که باید صنعت و حرفه‌اى یاد بگیرد. پسر پادشاه رفت و حرفهٔ فرش‌بافى یاد گرفت. بعد دختر زن او شد. بعد از چند روز دختر و پسر رفتند گردش کنند. سر راه‌شان به قهوه‌خانه‌اى رسیدند، رفتند آنجا غذا بخورند. جلوى در قهوه‌خانه یک فرش انداخته بودند، پسر و دختر تا پایشان را روى فرش گذاشتند افتادند توى یک زیرزمین. نگاه کردند دیدند گوش تا گوش
❆ #غربت:
 
این را باور کن که غربت اماز پشت دری آغاز می‌شودکه از آن بیرون می رویبی توخانه گوری است تاریکو من در غربتی غریب گرفتار
 #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_سپکو@ZanaKORDistani63سپکوسرای میخانهکانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)https://t.me/sepkomikhanehhttps://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
تا حال منت خبر نباشد
در کار منت نظر نباشد
تا قوت صبر بود کردیم
دیگر چه کنیم اگر نباشد
آیین وفا و مهربانی
در شهر شما مگر نباشد
گویند نظر چرا نبستی
تا مشغله و خطر نباشد
ای خواجه برو که جهد انسان
با تیر قضا سپر نباشد
این شور که در سر است ما را
وقتی برود که سر نباشد
بیچاره کجا رود گرفتار
کز کوی تو ره به در نباشد
چون روی تو دلفریب و دلبند
در روی زمین دگر نباشد
در پارس چنین نمک ندیدم
در مصر چنین شکر نباشد
گر حکم کنی به جان سعدی
جان از تو عزیزتر نباشد
سعد
وقتی که حتی عایشه بیشتر از پیامبر اهل سنت عمری می‌فهمد!!!
ابن قتیبه دینوری از علمای بزرگ اهل سنت عمری می‌نویسد:
قالت یا بنی أبلغ عمر سلامی و قل له : لا تدع أمة محمد بلا راع ، إستخلف علیهم و لا تدعهم بعدك هملا ، فإنی أخشی علیهم الفتنة .
عایشه به عبد الله بن عمر گفت: به عمر سلام برسان و بگو امت محمد (صلی الله علیه و آله) را بدون چوپان رها مكن و كسى را به عنوان جانشین تعیین نما، چون واهمه آن دارم كه آنان گرفتار فتنه گردند.
الامامة و السیاسة، تالیف ابن
(متن های زیبا در وصف پدر )
جمله های زیبا برای پدر
ظـاهـــرش جـــدی ست…
امـا دلـــی دارد کـه مــهربـانـی اش بـه وسعـت یک اقــیـانــوس است!
بــد قـول نــیـست …
امـــا گرفتار است، با او راه بیا
خــستـه کـه بــاشـد، تــنهـایش بــگــذار،
تودار است
اما صبر کن خودش بعد، حرف هایش را می گوید!
او تمام دنیای من است.
– پدرم روزت مبارک –
ادامه مطلب
باز باران سما هم از سر ما بگذرد،
تیرباران قضا هم از سر ما بگذرد.
هر سر بالا همی باشد گرفتار بلا،
با صبوری صد بلا هم از سر ما بگذرد.
تیر قسمت از سر ما نگذرد هرگز خطا،
گه عذاب و گه عزا هم از سر ما بگذرد.
چه جفا است این که ماند از رفت و آ پای روان،
هر جفای ناروا هم از سر ما بگذرد.
گر جزایی را قضا همچون سزایی میدهد،
گه جزای ناسزا هم از سر ما بگذرد.
صد جزا از سر گذشت اندر جهان و چون جزا
این جهان بی وفا هم از سر ما بگذرد.
گاهی روزها و ساعتها رو با خودت کلنجار میری و به خدا قول میدی دیگه گرفتار اون خشم کذایی نشی اما بازم با یه اتفاق روزمره می‌ریزی بهم و چه حییییف که قولت یادت میره! امان از دست نفس سرکش...
 
خدایا فقط خودت زیر و بم دلمو میدونی همونطور ک باطن این کم صبری رو برام آشکار کردی خودت هم کمکم کن تا شکستش بدم و میدونم که باهامی....
 
پ. ن. جالبه ها هر سال یه بار بروز میکنم اونم توو آبان! امسال یه کم با تاخیر آذر ماه اومدم :) 
آقا جون سلام ....
پارسال همین موقع ها بود یادتونه ... به انسیه گفتم تو اون شرایط سخت که دنبال راه نجات بود از شما کمک بخواد... بهش اطمینان دادم که کمکش میکنید 
اما امسال خودم تهِ چاهم ... آقا جون با بغض و اشک دارم مینوسیم ... وسط دعاهاتون منو یادتون نره ... میدونم آدمِ بدیم ... ولی اینجا یکی هست که تحمل این روزا رو نداره 
آقاجون من هر جا گرفتار شدم شما بهترین رفیقم بودین ...اینجا تنهام نذارین ... قلبم داره منفجر میشه 
آقاجون ...
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالتعمری که حرامِ تو شد ای عشق، حلالت!طاووسی و حُسنت قفسِ پرزدن توستای مرغِ گرفتار، چه سود از پَروبالت؟!زیباییِ امروزِ تو گنجی ابدی نیستبیچاره تو و دل‌خوشیِ روبه‌زوالت!مانندِ اناری که سرِ شاخه بخشکدافسوس که هرگز نرسیدی به کمالت!پرسیدی‌ام از عشق و جوابی نشنیدیبشنو که سزاوارِ سکوت است سؤالت!یک‌بار به اصرارِ تو عاشق شدم ای دل!این‌بار اگر اصرار کنی، وای به حالت!
گاهی وقتا باخودم فکرمیکنم مگر من به چه گناهی مرتکب شدم که گرفتار همچین پدر و مادری
شدم؟؟؟...هوومم؟دارم سزای کدوم اعمال زشت از بدو تولد میدم که باید گرفتار یه همچین 
پدرومادری بشم؟؟؟پدرومادری که درک از دنیای دخترونه یک دختر19ساله رو ندارند؟؟
پدرومادری که یک روزی به یک جایی رسیدم بگم با پشتیبانیه کی بوده؟؟
وقتی برای یک جا رفتن هیچوقت راضی نبودند و نیستند 
من تابه الآن به هرچی که خواستم رسیدم فقط و فقط با تلاش و پشتکار خودم بوده 
و چیزی جز این
نیروهای رژیم صهیونیستی هبه اللبدی ۲۴ ساله را خلال سیر از اردنبه شهر نابلس در خصیصه کرانه باختریبرای دیدار خانواده اش گرفتار کردند و سپس عاری ایراد اتهام بی پرده حکمی برای دستگیر موقت او به مدت پنج ماه صادر شد. اللبدی و یک شهروند زندانی دیگر اردنی به نام عبدالرحمان مرعی که در اعتراض به بازداشت خویشتن دست به اعتصاب غذا زده بودند، در نهایت روز چهارشنبه ۱۵ آبان آزاد شدند. Muhammad Hamed/Reuters
رفتم مطب پزشک برای اینکه قرصم که فقط برای سه وعده باقی مونده رو تو دفترچه بنویسه. نگهبان میگه تعطیله تا بعد از عید.
هر پزشک متخصص و فوق تخصصی که در این زمینه میشناختم رفتم. همه تعطیل بودن. نمیشه این قرص رو آزاد خرید. باید پزشک متخصص یا فوق تخصص بنویسیه تا بیمه تأیید کنه.
با هزار بدبختی یه پزشک پیدا کردم. زنگ زدم رفتم در خونه ش. با مهر و دستکش و ماسک اومد و یه لبخندی زد و دفترچه رو گذاشت رو کاپوت یه ماشینی اومد برام بنویسه که گفت دفترچه ت تاریخ ندار
فرزندم
گاهی فاصله ما تا فرج ، فاصله ما تا عاشق شدن، فاصله ما تا وصال، فقط یک روز و بلکه کمتر از یک روز، استقامت است...
اما سالها رنج فراق و رنج ابتلائات تلخ را تحمل میکنیم... و ناله میزنیم...
هیچ اتفاقی به این اندازه دل کسانی که بر ما ولایت دارند را نمی سوزاند... 
وای از قبوری که خود را در آن محبوس ساختیم...
یا من اسمه دواء و ذکره شفاءقدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار شود.
معنی:        یعنی کسی که دارایی‌هایی دارد،وقتی یکی از آن‌ها را از دست بدهد برایش ارزش قائل می شود.مثال)      می توان همین ویروس کرونا را مثال بزنیم که به جانمان افتاده است.الان ما قدر سلامتی‌ مان‌ را میدانیم.      اما بعضی جاها برایشان فرقی نمی کند،کرونا باشد یا خیر.      مانند جایی که جنگ باشد؛مردم آنقدر نگران این هستند که خانه روی سرشان خراب نشود که به کرونا فکر نمی
راه استجابت دعا :یکی از چاره جویی های شرعی برای استجابت دعا این است که شخصی که حاجت یا گرفتاری دارد دعا کند که خدا تمام گرفتاری های مشابه گرفتاری اورا از تمام مؤمنین و مومناتی که گرفتار هستند بر طرف کند زیرا در اینصورت ملک برای خود انسان دعا می‌کند و دعای ملک مستجاب می شود.
برای رهبر خود یار هستم
گل است ایشان و منهم خار هستم
از او فرمان بیداری رسیده
قلم در دست و پای کار هستم
تمام آرزویم شادی او
گرفتار رُخ دلدار هستم
رسد از او بمقصد نهضت ما
ز شور زندگی سرشار هستم
شده ابلاغ گام دوّم اکنون
خوشم از اینکه از انصار هستم
چو من بسیاری از عشقش گرفتار
یکی از جمع آن آمار هستم
صفا دارد زمانش زندگانی
منم از عاشقان زار هستم
فرامینش بُوَد بر روی دیده
برای امر او بیدار هستم
موحّد بنده ای خالق پرستم
به استکباریان اضرار هستم
به لط
اندوهی که از اعماق تفکر سرچشمه نگیرد، اندوه نیست، عزای باطل و بی اعتباری به خاطر سرکوب شدن امیال فردی است؛ و انسان متفکری که گهگاه گرفتار اندوه نشود، علیل و ناقص است؛ دور از دریا، دور از توفان، دور از پرواز، دور از "شکفتن روح" است....
اما تفکر، همان گونه که اندوه می آفریند، در دوام مثبت خویش، پلی خواهد ساخت میان جزیره و جماعت، میان فرد و خلق، میان امروز و فردا؛ پلی به سوی شادمانی روح....
اندوهی که از اعماق تفکر سرچشمه نگیرد، اندوه نیست، عزای باطل و بی اعتباری به خاطر سرکوب شدن امیال فردی است؛ و انسان متفکری که گهگاه گرفتار اندوه نشود، علیل و ناقص است؛ دور از دریا، دور از توفان، دور از پرواز، دور از "شکفتن روح" است....
اما تفکر، همان گونه که اندوه می آفریند، در دوام مثبت خویش، پلی خواهد ساخت میان جزیره و جماعت، میان فرد و خلق، میان امروز و فردا؛ پلی به سوی شادمانی روح....
امشب در پاکت می نویسم:
قرارِ من این نبود، که آکنده شوم در خود ...
رویای من، در بی کمالی این روزهای خودم دفن شده، لبریز از افکاری شده ام که نمی توان به آنها نقش داد ...
مانند یک سناریوی بی هویت ...
تمامیت من یک "فرد" است و انگار ذهنم هزاران هزار انسانِ گرفتار ...
دقایقی پیر و ثانیه ای جوان، ناگهان معمار و بی هوا یک به بن بست رسیده ی بی خواب ...
به نظر شروع یک بحران جدید را تجربه خواهم کرد، "بحران معنا"
که به مثابه ی تجربه ی "فلسفه ی هیچ" است ...
 
"امیرمحمدحسی
به گزارش مجله اینترنتی چفچفک به نقل از روزیاتو : درست است که در ماه های پاییز و زمستان آنفولانزا شیوع بیشتری پیدا می کند، اما این تنها زمانی نیست که ممکن است گرفتار آنفولانزا شوید. در واقع همیشه جایی در دنیا فصل آنفولانزا است.
ادامه مطلب
امام زمان(عج)-مناجاتحق دوباره کرمی کرد که بیدار شومبا نگاه تو گل فاطمه هشیار شوماز ازل گر دل من بر تو ارادت کردستمادرت خواست که من بر تو گرفتار شومهمۀترس من از باقی عمرم این استباز بر پیش نگاه تو گنهکار شومبه خدا حاجتم از سفرۀ زهرا این استدور از اهل سقیفه به علی یار شومحق آن چادر پر وصله و خاک آلودهمحرم اهل کسا با دل بیمار شومهمچو مقداد هماهنگ شوم با رهبرجان نثار تو چو میثم به سر دار شومظهــــــــور نـزدیــڪ اســت
عکس نوشته امام زمان
ممنون که دیروز انقدر ناز و مهربون برای نماز صبح بیدارم کردی
اگه تو بیدارم نمیکردی، حتما گرفتار شده بودم
از تو مهربون دیگه نیست
با وجود بی نیازی خودت به این نماز دست و پا شکسته ای که میخونم، فقط بخاطر خودم بیدارم کردی
خیلی خوشحالم کردی، خیلی تجربه شیرینی بود، هر جا که تو هستی، آرامش هست
ممنونم
دانلود سری the beautiful 
خلاصه
در سال 1872، نیواورلینز شهریست که توسط مردگان اداره می شود.
ولی برای سلین روسئو هفده ساله که مجبور شده از زندگی اش در پاریس فرار کند، این شهر یک پناه گاه است. از اهنگ های جز خیابانی تا زندگی پر زرق و برق، او سریعا وارد دنیای زیرین شهر می شود و وارد گروه خطرناکی به نام  La Cour des Lions می شود.
ولی وقتی که در پایگاهشان یک جسد پیدا می شود،سلین مجبور می شود تا با علاقه خودش از رهبر مرموز این گروه و شک و راز های خودش بجنگد. 
با افزا
3/ رهبر انقلاب: هدف سخنان بی پایه آمریکاییها، تضعیف روحیه عمومی است. آمریکا گرفتار هزاران میلیارد بدهی است و با گذشت چند سال از سیل و طوفان در مناطقی مانند کارولینا نتوانسته مشکلات را جبران کند اما برای تضعیف روحیه ملت ایران، یاوه سرایی میکنند/ حرکت عظیم ملت از ارتش، سپاه و بسیج تا هزاران طلبه و دانشجو برای کمک به سیل زدگان قابل وصف نیست، اما دشمن به مصلحت نمیبیند این عظمت را به زبان بیاورد.
روزی امتحان جامعه شناسی ملل داشتیم استاد سر کلاس آمد و می دانستیم که 10 سئوال از تاریخ کشور ها خواهد داد. دکتر بنی احمد فقط 1 سئوال داد و رفت. مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است ......؟ از هر که پرسیدم نمی دانست. تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود، اما براستی کسی نمی دانست. همه 2 ساعت نوشتیم از صفات برجسته این مادر از شمشیر زنیش از آشپزی برای سربازان، از بر پا کردن خیمه ها در جنگ از عبادت هایش و...... استاد بعد 2 ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رف
سلام روز یکشنبه است
آخرین روز تابستون 98
گوشه ی صحن گوهرشاد رو به گنبد تکیه دادم به دیوار
دل نگران اربعینم و امیدوار به امام مهربانی ها
پ.ن 1 : هیچ وقت این گوشه خالی نبود .‌‌‌‌‌‌خیلی ذوق مرگم اینجام
پ.ن۲ : گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر ( خلاصه آقا خودت درست کن) 
پ.ن ۳ : امروز سه تا کلاس اولی داشتیم
یک روز صبح با دردی بسیار از خواب برمی‌خیزید و در ناحیه‌ای میان مفاصل دست یا پایتان تورمی می‌بینید که با درد همراه شده و امانتان را بریده است. با چشمانی باز و گرد به التهاب آن می‌نگرید و وقتی پس از چند آزمایش و معاینه، پزشک می‌گوید «نقرس» گرفته‌اید. 
 
با خودتان می‌گویید گوشت به این گرانی؛ سال به ماه هم نمی‌خوریم؛ پس چطور به نقرسی مبتلا شده‌ایم که معروف شده بیماری پادشاهان است و به واسطه زیاده‌روی در خوردن گوشت، آدم‌های ثروتمند را گرفت
و نیز ان حضرت ع فرمود چه بسا جوینده دنیا که بدان نرسیده و چه بسا کسانی که رسیده اند بدان واز و ازاو مفارقت کرده اند پس مبادا طلب دنیا تو را از کردارت باز دار.د و دنیارا از بخشنده و مالکش که خداست  بخواه چه بساحریص بر دنیا که دنیا اورا بخاک افکندهو بانچه از ان بدست اورده از اخرتش باز ماند ه تا اینکه عمرش سپری شده و مرگش در رسبده  و فرمود زندانی ان کس است که دنیا اورا از طلب اخرت ببند گرفتار کرده و بزندان خود افکنده است 
دیدمت از دور
خسته بود پاهات
گفتی از دست این آدما خسته ام
زخماتو شستم، بالتو بستم
.
.
گفت شنبه میاد تهران. یکی دو روز کار داره.
گفت سعیدم اینجاست باهم میاییم
من ولی نمیدونم چرا فقط گریه ام گرفت..
میدونم نمیبینمش.
.
.
نذار بمونه غمت رو دلم عشقِ دردسرساز..
چرا انقد گرفتار توعم؟
میگی باید برم اما
نمیتونی
نمیتونم
.
.
متنفرم از اینکه حتی اینجاهم مجبورم خودمو سانسور کنم..
.
.
سعید پست گذاشته بود تو یه تیکه اش این آیه رو نوشته بود "و ان لیس للانسان الا ما سعی"
عدم که همیشه مرگ نیست..
میتونه توقف آدم تو زمانی باشه که لازمه بجنگه!
من اسمشو میزارم عدم..
علت توقف هم میتونه نشات گرفته از عشق باشه، تنبلی باشه..
منطق باشه! یا ؟! ...
نمیدونم اما هرآدمی یه جایی میرسه به باتلاق عدم ک لازمه دست و پا بزنه و خلاص کنه خودشو از اون وضعیت..
این وسط به خیلی چیزا! و خیلی کسا چنگ میزنه و هدفش فقط رهایی..
گرچه ب قول ی بزرگ "به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد"
 
پ.ن: این روزا میجنگم با هوس! عقل! زمان! چاره!عشق! و همه چی.. 
الهی بشه همونی
علائم عفونت سینوس
علائم عفونت سینوس بستگی به حاد و مزمن بودن آن و سینوس گرفتار دارد:
سینوزیت حاد:سینوزیت اتموئید
درد آن معمولا در پشت چشمها احساس می شود . گرفتگی بینی و ترشح پشت حلق به همراه درد در قسمت داخلی چشم و بینی علامت دیگری می باشد سردرد و فشار ناشی از سینوزیت با سرفه و خم کردن سر به جلو بد تر می شود.
ادامه مطلب
شب با خیالت تا سحر ، من می‌کنم چندی سرای آنکه رفتی بی‌خبر ، مشتاق دیدار تو‌اموصلت زِ ما کردی دریغ ، ای دوری‌ات بر سینه تیغمهتاب پنهان پشت میغ ، بی‌تاب انوار تو‌امای رفته زین شهر و دیار ، ای وصف خوبت بی‌شمارجانم بر‌آمد زِ انتظار ، سر گشته و زار تو‌امچون مرغ عشقی در قفس ، سر سینه زندانی نفساز غصه دوری تو بس ، جانا گرفتار تو‌امای دیده از رویت خجل ، ای پرتوی از جنس گلای مرحم و تسکین دل ، بازآ که بیمار تو‌امای بهترین گل در چمن ، ای لاله و یاس و
رترین ها: خطا‌های شناختی یا خطا‌های ادراکی (تحریف‌های شناختی) از جمله بحث‌های مهم در حوزه مدیریت و روانشناسی محسوب می‌شوند. این خطاها، هنگام تحلیل و تفسیر و قضاوت در مورد رویداد‌ها ما را به دام خود گرفتار می‌کنند و باعث می‌شوند که ما نتوانیم شرایط موجود را به درستی ارزیابی کرده و بهترین گزینه‌ی پیش رو را انتخاب کنیم.
ادامه مطلب
سنخیت و همتایی
زنی، کودک خردسالش را در پشت بام، تنها رها کرد و مشغول کارهای روزمره شد. کودک آرام آرام در پشت بام به حرکت در آمد تا به لبهٔ بام رسید، از لبه بام هم به روی ناودانی که در آنجا بوده، خزید و به انتهای ناودان که رسید، مادر متوجه خطر شد. 
این صحنهٔ بسیار خطرناک، مادر را مضطرب و نگران کرد که مبادا کودکش از پشت بام به زمین بیفتد. 
مادر پریشان، این طرف و آن طرف رفت؛ اما کاری از دستش بر نیامد و راه چاره ای به فکرش نرسید. نمی دانست چگونه فرزن
سلام
خیلی وقته که یهو توی فکر و خیالات فرو میرم
تا چند لحظه که به خودم میام و می بینم مدتی از دور و برم جدا شده بودم
اگه بگم خیلی تحت فشارم حتما بی راه نگفتم..
امروز توی راه یهویی فشار عصبی بهم امد و از یه درد زیاد از چشمم شروع و به سمت سر و شقیقه ام رفت
نزدیک نیم ساعت طول کشید و آبریزش بینی و اشک سرازیر شد
به سختی به خونه رسیدم
سردرد خوشه ای
اسم مریضیم اینه
از هر هزار نفر یک نفر ب این مریضی گرفتار میشن
از نور و صدای بلند باید دوری کنم
و هر لحظه ممکن
خدایا چرااینچنین بی کسمبدینسان گرفتار هرناکسمخدایا چرا زندگی بی وفاستخدایا چراراه بی انتهاستچراهر کسی بی وفایی کندزند لاف و مردم نمایی کندچرامردم این زمان دشمنندچرادشمنان دل به هم می دهنددل ماچرا ای خدا بی ریاستچرایارومحبوب مابی وفاستچرامردی مردمان گم شدهچراباده عاشقان خم شدهچراخم شود هرکمرزیر بارچراعشق افتاده یک سو کنارچرادلها کویر بی گیاه استچرامهرومحبت ها گناه استچرادرشهرکولی بی غذاماندغزلهای دلم بی محتوا ماندچرامردم به فکر خ
دخترزیبای‌چوپان چوپانى دختر زیبائى داشت. پسر پادشاه خواستگار دختر بود. اما هر چه به خواستگارى مى‌رفت دختر مى‌گفت که باید صنعت و حرفه‌اى یاد بگیرد. پسر پادشاه رفت و حرفهٔ فرش‌بافى یاد گرفت. بعد دختر زن او شد. بعد از چند روز دختر و پسر رفتند گردش کنند. سر راه‌شان به قهوه‌خانه‌اى رسیدند، رفتند آنجا غذا بخورند. جلوى در قهوه‌خانه یک فرش انداخته بودند، پسر و دختر تا پایشان را روى فرش گذاشتند افتادند توى یک زیرزمین. نگاه کردند دیدند گوش تا گوش
همه ی ما گرفتار توهین ها و چرند گویی های دیگران شده ایم، ادم هایی که زندگی خودشان ویرانه ای بیش نیست ولی در مقام قضاوت، هر حرفی که دلشان می خواهد میزنند.
1- بی عقل نباش
در برخورد با چنین مسائل روزمره ای، یعنی توهین ها یا اظهار نظر های نادرست دیگران که باعث رنجش ما می شود مهم ترین کار این است که آرامش مان را حفظ کنیم، در صورتی که گرفتار اضطراب و رنجش شویم، عقل مان از کار خواهد افتاد و واکنش های نادرستی نشان خواهیم داد.
 
2- از حرف هایشان نرنج
قدم دو
با سلام. دوستان عزیز روشی مجرب بهتون میگم بدون هیچ هزینه ای یا اینکه گرفتار شیادان و دجالین بشید. 
یک لیتر آب آماده کنید و 7 دانه نمک درشت (اگه نداشتید نمک معمولی یک چهارم قاشق) بریزید توی آب و چهار قاشق گلاب این مخلوط رو بزارید تو یخچال یک روز بعد برید حمام بعد از غسل بریزید رو خودتون. شاید بگید آب سرد سخته یا مریض میشم هیچ اتفاقی براتون نمیافته ان شاالله و مشکلی هم نداره که این آب تو حموم ریخته بشه چون ما روی این آب هیچ چیزی نخوندیم. ان شاالله ک
پیش و پس از دولت پهلوی دو حکومت بوده یکی حکومت قجری و دیگر حکومت فجری و چه جالب است که تفاوت این دو حکومت تنها یک نقطه است
که قجر را از فجر تمیز میدهد.
ولی در عمل این دو حکومت حتی به اندازه یک نقطه هم تفاوت ندارند.
اگر در روزگار قجری ظلم و باج خواهی شاهزاده و ارباب بود امروز رانت خواری و باج خواهی شیخ و آقازاده است.
اگر در آن روزگار فقر خودش را در قالب علف خواری و برگ خواری نشان میداد امروز آن را در قالب زباله گردی و زباله خواری می بینیم.
اگر در آ
مده، دلتنگ و بی‌طاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو می‌توانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایسته‌ی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.
@resanedameshgh
مشاهده مطلب در کانال
یه تجربه تلخ داشتم گفتم به شما هم بگم. خیلی وقت بود که از گوش پاک کن استفاده می‌کردم تا اینکه چند وقت پیش از درد گوش به دکتر مراجعه کردم. دکتر گفت که گوش های شما جرم گرفته! بعد از مدتی قطره ریختن در گوش که دردسرهای خاص خودش را هم داره بالاخره شستشوی گوش انجام شد و تازه متوجه شدم که تمام آن جرم ها پنبه های سر گوش پاک کن بوده که به مرور زمان در انتهای گوش فرو رفته بودند. دکتر درگوشی بهم گفت که اصلا از گوش پاک کن استفاده نکنم و برای تمیزی گوش فقط از ی
بسم الله الرحمن الرحیم
هرکه این سوره را سه بار بخواند حق تعالی او را بی حساب شفیع نماید . هرکه بخواند به عدد هر ابری که روی آسمان آمده و آید تا روز قیامت بر وی حسنه نویسند وروز قیامت از موقنان بع عهد الله باشد
جهت آبستن شدن آیه 30 این سوره را به حروف مقطعه ( ولو ان قرانا.....: و ل و ان ق ران ا....)
نوشته وبر پهلوی زن ببندند بعداز هم بستری حامله شود . هرکه این سوره را زیاد بخواند الله اورا به مصیبت صاعقه گرفتار ننماید  و بی حساب داخل بهشت شده و شفاعت اون د
ای دل به تو گفتم که مرو از پی دلداردیوانه شوی نیست ترا مونس و غمخوارحرفم نه شنیدی و بلرزید وجودتبرحس نگاهی شده ای سخت گرفتارفریاد مکن دل، رهِ عشاق دراز استدر پیچ و خم عشق نشسته غم بسیاربا چشم بگو اشک نشوید اثر رنجشاید که کند خون مددی بر تو دگربارافسانه شود قصه ی عاشق به تحملاز شکوه به بزم دگران دست نگه دارجعفر شنود درد تو ای عاشق همراهشاید کند آسان گذر از این ره دشوار
✍️ دو نفر مُضْطَر (گرفتار) به مسجد (خانه خدا) آمدند. در درب مسجد خدا گفت: بایستید! برای چه به خانه‌ی من آمده‌اید؟ گفتند: گم کرده‌ای بنام خدا داریم، برای امان و کمک نزدش به پناه آمده‌ایم.  خدای فرمود: هر گم کرده‌ای مشخصاتی دارد، باید مشخصات گم کرده‌ی خود دقیق بگویید تا به گم کرده‌ی خویش برسید.⬅️ خدای متعال رو به نفر اول کرد و گفت: بگو ببینم خدایی که تو گم کرده‌ای چه مشخصاتی دارد؟ مرد گفت: خدای من پاک از هر عیب و نقص است، عادل بوده و بر بنده‌ی
یک ضرب المثل قدیمی هست که می‌‌گوید جوانی را جوان‌ها به هدر می‌‌دهند. شاید اگر بدانید پیرها به چه چیزهایی غبطه می‌‌خورند بتوانید بهتر جوانی کنید:
۱-چرا وقتی می‌توانستم سفر کنم، نکردم!
۲- چرا زبان دومی نیاموختم!
۳-چرا وقتم را به خاطر رابطه‌ای تمام شده تلف کردم!
۴- چرا از خود در برابر نور آفتاب محافظت نکردم تا پوست سالم‌تر و بدون چروکی داشته باشم!
۵- چرا برای دیدن خوانندگان مورد علاقه‌ام به کنسرت نرفتم!
۶- چرا از انجام خیلی از کارها ترسیدم!
۷
گویند که معلّمی از بینوایی در فصل زمستان درّاعۀ(1) کتانِ یک‌تا(2) پوشیده بود. مگر خرسی را سیل از کوهستان در ربوده بود می‌گذرانید، و سرش در آب پنهان.(3)
کودکان پشتش را دیدند و گفتند: «استاد، اینک پوستینی در جوی افتاده است، و تو را سرماست، آن را بگیر.» 
استاد از غایت احتیاج و سرما در جَست که پوستین را بگیرد، خرس تیز(4) چنگال در وی زد. استاد در آب گرفتار خرس شد. کودکان بانگ می‌داشتند که: «ای استاد، یا پوستین را بیاور و اگر نمی‌توانی رها کن، تو بیا.»
گ
در تابستان
سال سوم به چهارم بود که اولین کتاب ها را خواندم، کتاب حسین کرد شبستری، امیر
ارسلان نامدار، قهقهه اسکلت و چند تا کتاب پلیسی. واگویی کتاب امیر ارسلان نامدار
کافی بود که ده ها جلسه بچه های کلاس را بر جای خود میخکوب کند. شلوغ ترین کلاس ها
و بچه ها منتظر بودند که حسین پاپلی به کلاس آنها بیاید و قصه ی امیر ارسلان
نامدار، شمس وزیر، قمر وزیر، مادر فولادزره، فولادزره دیو، زندانی شدن فرخ لقا،
باغ سنگی، سنگ شدن این و آن و آزاد شدن فرخ لقا به دس
بسم الله 
قابل پیشکشی نیست. نگاهش که می کنی می بینی قابل عرضه نیست ؛ مبتلا، تکه تکه، گرفتار . ولی همینطوری که پیر صاحب صدا با صدای محزونش زیارت عاشورا می خواند دوست داری دلت را ببری بدهی به خودشان و بگویی برای شما ، تمام و کمال برای شما و از سنگینی اش و دربدری به دوش کشیدنش خلاص شوی . 
قلب عضو سنگینی است ، باید بدهی برود تا سبک شوی ...
 
  ارغوان را خیلی دوست داشتم. مدت زیادی با من و درخیالم بود. هرجا که می رفتم، هرجا که می خوابیدم ، حتی در نفس کشیدن هایم.
   شعرهایم برای او بود. داستان هایم از او بود و حتی راز و نیازم برای او بود. پناه بر خدا ! گاهی انگار جای خدا هم می نشست . چون از زیبایی بهره ای برده بود . گاهی فکر می کرد الهه ی زیبایی ست و دوست داشت تمام سیم و زر دنیا را در پایش نثار کنند. اما من فقط می توانستم ردای کسی را بر دوش داشته باشم که اندک حسی عاشقانه در قالب کلمات بریزد و
 ای آنکه گرهِ کار‌های فرو بسته به سر انگشت تو گشوده می‌شود، و‌ای آن که سختیِ دشواری‌ها با تو آسان می‌گردد، و‌ای آن که راه گریز به سوی رهایی و آسودگی را از تو باید خواست.
سختی‌ها به قدرت تو به نرمی گرایند و به لطف تو اسباب کار‌ها فراهم آیند. فرمانِ الاهی به نیروی تو به انجام رسد، و چیزها، به اراده‌ی تو موجود شوند.
و خواستِ تو را، بی آن که بگویی، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نیست، بی آن که بگویی، رو بگردانند.
تویی آن که در کار‌های مهم بخوا
انسان چیست؟ مجموعه ای افکار و احساسات.
عده ای به تعدادی از افکار اعتقاد پیدا کرده اند و جزو هویت شان شده است، عده ای نیز به تعدادی احساسات اعتیاد یافته اند. منظورم از اعتیاد چیست؟ برای مثال احساس شهوت را در نظر بگیرید، این احساس مواد شیمیایی درون بدن تان تولید می کند و باعث احساس لذت درون بدن تان می شود، وقتی تعداد این تجربه ها زیاد شد، برای تجربه بیشتر این احساس، بی قراری می کنید و به مواد شیمیایی مرتبط با این احساسات معتاد می شوید.
خودت را ب
 امام صادق ع فرمود سحت ترین مردم از لحاظ بلا و گرفتاری پیغمبرانند و سپس کسانیکه در پی انانند  سپس کسیکه از دیگران بهتر است بترتیب  2ق عبدالرحمان بن حجاج گوید خدمت امن امام صادق ع  سخن از بلا وانچه خدای عزوجل مومن را بان مخصوص. میداردبمیان امد حضرت فرمود از رسولخد ص پرسیدند در دنیا بلای کی سخت تر است فرمود پیغمبران سپس هر که بانها شبیه تر است بتر تیب و بعد از ان مومن باندازه ایمان و نیکی کردارش گرفتار شود پس هر که ایمانش درست و کردارش نیکو با
از سرنوشت خویش در آزار بوده امعاشق ولی رها رغم یار بوده امشب‌های من همه طی شد به بی کسیلیکن رهین عشق وغم یار بوده امروزم به شام حسرت لبخند ماند وبسیا همنشین این دل غمبار بوده امفردای من چه می شود از این همه خیالرسوا شوم اگر که عشق خریدار بوده امناگه به آسمان خیالم وزید عشقضمناً به طعنه گفت که ناچار بوده امصاحب کرامتی به دلم پا نهاد و گفتآصف بیا که بهر تو من یار بوده امیاران به لحظه ای به دلم عشق جان گرفتنالید دل که بی تو گرفتار بوده امروزم بسی
روابط دولت – ملت
وتاثیر آن در ساختار حکومت
هر جامعه در طول حیات خود گرفتار مشکلاتی می شود که اگر راه حلی برای آنها
پیدا نشود جامعه رو به زوال خواهد رفت .
یکی از معضلاتی که در عصر معاصر ایران با آن مواجه شد رابطه دولت و ملت بود .
دردوران  قبل از مشروطه رابطه دولت - ملت
مبتنی بر مناسبات رعیت پادشاه بود ،رعایا مثل برده هیچ دخالتی در سرنوشت خویش
نداشتند ،جان و مالشان در دست شاه بود . اما در اواخر دوره قاجاریه به دلیل افزایش
ارتباط با غرب گروه های جد
شیخ اشراق در خاتمه ی کتاب «حکمة الاشراق» مدعی می شود ، کتابش را فرشته ای بر او وحی و القاء کرده است. البته ایشان اضافه کرده ، هرکس مطالب کتاب من را انکار کرد خدا از او انتقام می گیرد ! 
ترجمه متن شیخ اشراق : «ستارگان هفتگانه در برج میزان گرد آمده بودند که نوشتن این کتاب به پایان آمد. این مطالب را جز با اهلش یعنی کسانی که راه و رسم مشائیان را پیموده و عاشق نور خدا شده اند در میان مگذارید. علاقه مندان این مطالب باید پیش از پرداختن به آن چهل روز ریاض
شهید، قلب تاریخ است; هم چنان که قلب به رگهای خشک اندام، خون، حیات و زندگی می دهد، جامعه ای که رو به مردن می رود، جامعه ای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش، از دست داده اند و جامعه ای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعه ای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه ای که احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعه ای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است; شهید همچون قلبی، به اندام های خشک مرده بی رمق ا
بعضی ها می گویند اصلا چه نیازی به رشد فردی داریم؟ چه نیازی داریم شخصیت مان را بهتر کنیم یا بدتر از آن به دنبال تغییرش باشیم؟! بعضی ها حتی مربیانی را که به آموزش می پردازند را متهم به سودجویی و .. می کنند اما همین افراد اگر در برابر فردی قرار گیرند که شخصیت تنفرآمیزی دارد، او را علاوه بر اینکه از کنار خود طرد می کنند، بلکه احساس تنفرآوری از بودن در کنار چنین اشخاصی پیدا می کنند.
 وقتی تنفرآور می شوی
وقتی پر از منفی بافی، اضطراب و تنفر باشی، بوی م
از دروغ گفتن باکی ندارد. به خیال خود، گمان می کند سود می برد. به هر کس که می رسد از زرنگی خود در بهره بردن از فرصت ها، سخن می گوید. بیچاره نمی داند که خداوند نور و سود را در گفتار و کردار راست و درست قرار داده و او مدت هاست گرفتار سنت الهی امهال شده.قیامت که فرا رسید، در دادگاه عدل الهی، هر آن چه با دروغ و حیله از دیگری ربوده را از وی باز پس گیرند.
"هر که برای برادر مؤمن چاهی بکند، سرنگون در آن افتد."
تفسیر جوامع الجامع ج 2 ص 322

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها